بازگشت

امام جواد از نظر تاريخ


در اين جا لازم است براي جلب توجه مبتديان دبيرستان ها و غيره كه درباره ي تاريخ مشكوك هستند و گمان مي كنند كه تاريخ دين نيز مانند تاريخ سياسي است، يك مقدمه كوتاهي بياورم تا مطلب روشن گردد.

در ضمن تدريس منطق و فلسفه و بيان فلسفه ي تاريخ، دانشجويي پرسيد: آيا تاريخ ائمه، و اديان نيز مانند تاريخ سياسي در اين تزلزل و تشتت است، و ما بايد بدان، به نظر ترديد بنگريم، يا نه؟!

مفاد درسي كه براي آن ها گفته شد جهت ثبت تاريخ مي نويسم كه خوانندگان بين حقيقت و مجاز فرق بگذارند و بدانند كه چهره ي زيباي حقيقت هيچ وقت مخفي و مستور نخواهد ماند و اگر چند صباحي ناپيدا باشد باز پرتو خود را نشان خواهد داد.

اخيرا حكما و مورخان - كه براي تاريخ فصلي باز كرده اند، و روش علوم تاريخي را براي شناختن جوامع نگاشته اند - مي گويند:

تاريخ عبارت است از مطالعه و تفحص در گذشته ي جوامع بشري. تاريخ از حوادث خصوصي و اتفاقي بحث مي كند و اين حوادث عينا تكرار نمي شود، زيرا شرايط زمان و مكان قابل برگشت نيست.

تاريخ تقسيم شده به تاريخ: سياسي، حقوقي، ديپلماسي، نظامي، اقتصادي، ادبي ديني، تاريخ آراء و عقايد، تاريخ آداب و عادات و رسوم و ادبيات منظوم و منثور و هنرهاي زيبا و صنايع ظريفه و فنون مستظرفه.



[ صفحه 477]



و چون اين همه به صورت علوم تاريخي شناخته شده، تاريخ را علم خاصي شناخته اند و براي آن فلسفه ي تاريخي قايل شده اند.

در گذشته، تاريخ فقط در مورد نقل وقايع گذشته بود و بيشتر جنبه ي ادبي و هنري داشت، بلكه سرگذشت سلاطين و رجال سياسي را مي نوشتند و حتي اصل موضوع را مورد بررسي قرار نمي دادند، بلكه رجال سياسي را موضوع بحث قرار داده و به تأثير آن ها در امور اشاره مي نمودند.

امروزه روابط تاريخ را با مناسباتي كه نسبت به وقايع داشته، مورد بررسي قرار مي دهند و به كشف علل و عوامل وقوع حوادث مي پردازند.

براي كشف علل و اسباب اتفاقات تاريخي از گواهي مردان و شهادت اسناد و مدارك و كتيبه ها و سبك ساختمان هاي باقي مانده، يا حفريات زيرزمين مسكوني ملل قديمه، يا خطوط و فرمان هاي سلاطين و احكام صادره ي مقامات عاليه عصري استفاده مي شود.

اما چون استفاده از همه اين وسايل براي يك نفر غير ممكن است، بايد به حكم استقراء و كاوش از نتيجه ي زحمات و مطالعات ديگران استفاده كرده و در تاريخ قضاوت نمود.

فلاسفه ي امروز مي گويند: همان طور كه علماي طبيعي به وسيله ي مشاهده، تجربه و قياس گياهان، يا جانوران، يا عناصر و مواد و مواليد را مي شناسند و طبقه بندي مي كنند و روي خواص و آثار آن ها قضاوت و حكم مي نمايند؛ مورخان نيز بايد به حكم مشاهد، تجربه و استقراء روابط و مناسبات وقايع و حوادث را با يكديگر از جهت كم و كيف سنجيده و تحقيق نموده و روي آن حكم نمايند و اين فلسفه براي تاريخ يك فرضيه و تئوري است كه تاكنون در خارج مصداق نيافته، بلكه يك مفهوم كلي است.

از اين رو، هرگز نمي توان همه ي جوامع بشري را بدين شرايط شناخت، مگر



[ صفحه 478]



براي يك شعبه و رشته ي مخصوصي.

ولي تاريخ دين، آن رشته ي مخصوصي است كه چون مقيد به عقايد و ايمان و انديشه و افكار اوليه ي بشر است و به حكم استقراء از آغاز آفرينش تاكنون نسبت به اين رشته با تمام شرايط و توجه به زمان و مكان و نسبت روابط و مناسبات اتفاقيه آن را در هر عصر و با هر شرايطي و با هر شخصي بوده، ضبط و تحقيق نموده اند.

روش تحقيق در شناخت يك پادشاه، يا يك واقعه ي تاريخي همانند مشروطيت بر هيچ كس وجوب و لزومي ندارد كه درباره ي آن تحقيق كند، ولي درباره ي دين و اديان و پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله يا نبوت عامه مثل شناخت حضرت ابراهيم خليل عليه السلام از وظايف اوليه هر بشري است، چرا كه دين از ضروريات و نيازهاي اوليه آدمي است و زيستن بشر بدون دين محال و يا مشكل ساز است.

با اين مقدمه بايد اعتراف كرد كه شناخت يك امام و زعيم ديني، يا يك دين و شرايط آن، قابل قياس با شناخت يك پادشاه و يا يك انقلاب سياسي نيست، زيرا ما در عمر خويش ديده ايم كه هيچ وقت قلم آزاد نبوده است و حقايق تاريخي را نگذاشته اند بنويسند و آنچه در اعصار گذشته نسبت به تاريخ سياسي و سوق الجيشي نوشته اند بر حسب ميل كارگردانان عصر بوده. و به حكم اجبار و قدرتي كه داشته اند كه امروز هم همان شرايط موجود است.

از طرفي، تاريخ هاي ديگري هم معمول نبوده است، از اين رو متأسفانه در گذشته نسبت به همين تاريخ سياسي حقايق مكتوم بوده و همه ي رشته هاي مختلفي كه در تاريخ بوده است، آن هم نوشته نشده است. بنابراين، چگونه مي توان روش تحقيقي تاريخي را به كار گماشت.

اما نسبت به يك امام و پيشواي ديني كه مورد استقبال و توجه اكثريت قريب به اتفاق مردم عصر بوده، نه تنها حقايق مكتوم نمانده است، بلكه به قلم و زبان بدانديشان هم حقايقي كه به حكم استقراء و تواتر گفته و روايت شده و مناقب و



[ صفحه 479]



فضايل ائمه ي دين را - كما هو حقه - نگاشته شده و نقل گشته است.

افزون بر آن نه تنها زور و قدرت سر نيزه نبوده، بلكه عقل و استدلال حكومت داشته است.

تاريخ زندگاني امام جواد عليه السلام نيز از همين نمونه هاي تاريخي است كه عقلا و خردمندان دانش پژوه و معارف پرور در هر عصري تحقيق نموده و دست به دست داده تا امروز به ما رسيده است.

علم و دانش امام جواد عليه السلام در سن هفت و هشت سالگي مشهور و مورد اتفاق همه مسلمانان است و تاريخ زندگاني علمي و كمالي آن حضرت را نمي توان انكار نمود، چرا كه او ميوه ي درخت ولايت مطلقه ي اميرالمؤمنين عليه السلام و نتيجه ي باب مدينه ي علم است كه به وحي و الهام به او رسيده است.