بازگشت

اسباب بازي


در سنن و رسوم عمومي بشر است كه براي نوزادان بزرگان هدايايي در خورد شأن آن ها همانند لباس كودكانه، اسباب بازي و وسايل تفريح و آلات و زينت و زيور و غيره مي برند و اين سنت در عرب هم معمول بوده است.

طبري از شلمغاني روايت كرده كه گويد: سالي كه براي حج رفته بودم گروهي با امام جواد عليه السلام به مكه آمده بودند من ده مسأله نوشته بودم كه از آن حضرت سؤال كنم، از آن جمله همسر من حامله بود مي خواستم بپرسم، نام طفل را چه بگذارم كه معلوم شود دختر است يا پسر.

هنگامي كه همه ي حاضرين سؤالاتشان را از حضرتش پرسيدند و پاسخ شنيدند، من تا نزديك حضرتش رفتم فرمود: اي يعقوب! نام فرزندت را احمد بگذار.

دانستم كه فرزندم پسر است، بعد هم فرزندم متولد شد و نشو و نما نمود.

از افرادي كه در آن سفر همراه ما بودند علي بن حسان واسطي معروف به اعمش بود كه گويد: من به رسم عربيت وقتي شنيدم محمد بن علي عليهماالسلام نه ساله است، مقداري اسباب بازي از نقره و طلا مانند خلخال و دست بند و غيره برداشتم و با خود گفتم كه براي ابوجعفر تحفه مي برم.

من نيز آن روز حاضر شدم، كه وقتي همه حاضرين مسايل خود را پرسيدند آن حضرت جواب كافي و شافي داد و برخاست، من هم از پشت سرش رفتم، حضرت به منطقه «صريا» كه مزرعه پدرش بود رفت، من هم رفتم، چون سلام كردم با اكراه به



[ صفحه 320]



من نگريست، وقتي كيسه را در مقابل حضرتش خالي كردم با يك نظر تندي به من نگريست و اجازه نشستن نداد و فرمود: خداوند ما را براي اين كارها خلق نكرده است، ما را با بازيچه ي كودكانه چكار است؟!

من شرمنده شدم عذر خواستم طلب عفو نمودم، فرمود: اين ها را بردار برو و به فقراي مدينه بده. [1] .


پاورقي

[1] بحارالانوار: ج 50 ص 58.