بازگشت

چهره و شمايل امام جواد


امام جواد عليه السلام داراي چهره اي گندم گون متمايل به سفيد و تركيبي در نهايت نزاكت و لطافت بوده، ابروهاي قوسي شكل پيوسته و باريك - آن طور كه امروز هم مي پسندند - صورتي چون گل محمدي با طراوت، جالب و جاذب داشت. گونه هاي سرخ و سفيد به هم آميخته كه مي توان گفت: كاملا شبيه جد بزرگوارش محمد مصطفي صلي الله عليه و آله بوده است.

چشم هاي سياه، دندان هاي ريز و سفيد چون در خوشاب، بيني كشيده و باريك كه «ن و القلم» مسوده آن است و دست هاي رسا و انگشتان بلند و كشيده اي كه حاكي از ذكاوت و زيركي است داشتند.

ميان كتفين او گشاده، كمرش باريك بود و سينه ي فراخ و شكم هموار و صاف داشت، خطي از موهاي رعنا از ميان پستان هاي او تا نزديك ناف او بود.

محاسن سياه و به هم پيچيده اي داشت. گردن بلند و قامت متوسط مايل به بلندي و بندها و پيوندهاي او قوي و در يكي از كتفين آن حضرت، مهر امامت هويدا بود.

از نظر اخلاق نيز چون صورتش زيبا و سيرتي پسنديده داشت، با وجود صغر سن در همه حال در كمال متانت، تمكين و آرام دل و خضوع بود. هرگز قهقهه از او نديدند و هيچ گاه از او تندي و خشونت با خدمه و غلامان نشنيدند.

با آن كه اكثر شاهزادگان و اميرزادگان در جواني طغيان و غرور و كبر و نخوت مي ورزند؛ ولي امامان ما از اين صفات زشت و ناپسند به كلي مبرا بودند. آن ها فريب جاه، مقام و مال و منصب را نمي خوردند، تا با احساس بي نيازي از مال و جاه طغيان كنند كه: (كلا ان الانسان ليطغي - أن رآه استغني). [1] .



[ صفحه 54]



و همين دليل بارزي بر تربيت آسماني اين ائمه ي معصومين عليهم السلام است كه در جواني و صغر سن از هواجس نفساني، تمايلات، شهوات، خشم و خودپسندي به كلي دور بودند.

آنان در عين حال كه با جمع كودكان بودند از جهت فكر با آن ها امتياز داشتند. وقتي مأمون به فكر خود، او را براي بازي كودكانه دعوت كرد و اسباب بازي پيش روي او ريختند، با كمال متانت و سطوت فرمود:

«ما للعب خلقنا، بل خلقنا للجيد لأمر عظيم»

ما را براي بازي گيري نيافريده اند، بلكه ما براي يك امر مهم كه علت غايي آفرينش است، آفريده شده ايم.

مأمون سخت از اين سخن تكان خورد!!

چنانچه از اخبار مستفاد مي شود امام جواد عليه السلام از نظر عمر كوچك ترين ائمه بوده، ولي از نظر امامت كوچك و بزرگ، پير و جوان مفهومي ندارد، چرا كه حضرت مسيح عليه السلام در كودكي گفت: (اني عبد الله آتاني الكتاب). [2] .

و حضرت موسي عليه السلام به هنگام تولد در رتبه ي نبوت بود.

وقتي مأمون عباسي با امام جواد عليه السلام در دوران كودكيش برخورد او را زيرك، زكي، با كياست و داراي نبوغ شناخت. در حالي كه هنوز بالغ نشده بود، داراي مقام علم و حكمت، ادب و فضيلت و كمال عقل بود، مأمون نتوانست هيچ كسي را با او مساوي و برابر بداند، حتي مشايخ اهل زمان، ريزه خوار خوان علم و دانش او بودند.

به همين دليل، مأمون در نه سالگي آن حضرت را اكرام و احترام وافري مي نمود تا جايي كه دختر جنايتكار خود را - قبل از مبادرت به جنايت - روي اظهار علاقه اي كه به آن حضرت مي نمود به همسري او در آورد.



[ صفحه 55]



او به دختر خود توصيه و تأكيد در اطاعت امر و احترام آن حضرت نمود و حتي روزي كه دخترش از زن گرفتن امام به پدرش شكايت كرد، خليفه ي عباسي از دختر خواست كه در اين زمينه دخالت نكند و او را امر به حلم و بردباري و اطاعت و احترام شوهرش نمود.


پاورقي

[1] سوره علق: 7.

[2] سوره مريم: 31.