بازگشت

خنثي شدن توطئه ي توطئه گران


مدتي از عمر امام هشتم عليه السلام گذشت و حضرت داراي فرزند نشد وقتي حضرت جواد عليه السلام به دنيا آمد، برخي از فريب خوردگان در شباهت حضرت جواد عليه السلام به پدرش شبهه افكني كردند. از اين رو حضرت فرمود: جواد فرزند من است.

آنان گفتند: ميان ما و شما قيافه شناس داور باشد. حضرت فرمود: من آنان را فرانمي خوانم، شما دعوتشان كنيد، ولي سبب آن را ناگفته نگهداريد.

جمعي از بستگان حضرت در باغي قرار گرفتند. امام رضا عليه السلام لباس كشاورزي پوشيده و مشغول بيل زدن شد. سپس حضرت جواد عليه السلام را آوردند و در كنار گروهي از اقوام نشست. در اين هنگام قيافه شناسان وارد باغ شدند. حاضران به آنان گفتند: اين پسر را به پدرش منسوب كنيد (بگوييد پدر اين پسر كيست؟)

قيافه شناسان چهره ها را ديدند و گفتند: پدر اين پسر در ميان اين گروه نيست، ولي اين مرد و آن مرد عموي او هستند و آن خانم عمه او است سپس قيافه شناسان به باغباني كه مشغول بيل زدن بود، از دور نگاه كردند و گفتند: اگر اين پسر در اينجا پدري داشته باشد، همين باغبان است كه



[ صفحه 159]



قدم هاي او با قدمهاي اين پسر يكسان است.

چند لحظه بعد حضرت رضا عليه السلام آمد، تا چهره ي مبارك او را ديدند، همگي گفتند: «هذا ابوه»؛ پدر اين پسر همين شخص است. [1] .


پاورقي

[1] اصول كافي، ج 6، ص 322.