بازگشت

مناظره ي يحيي بن اكثم با امام جواد


پس از آن كه مأمون دختر خود را به عقد امام جواد عليه السلام درآورد، با مخالفت شديد عباسيان كه كينه ي حضرت را در دل داشتند، روبه رو گرديد. مأمون براي محكوم كردن آنان دست به سياستي محترمانه زد تا



[ صفحه 179]



عباسيان به عظمت و شايستگي علمي امام جواد عليه السلام پي ببرند از اين رو مجلسي تشكيل داد و تمام دانشمندان بغداد، در رأس آنان يحيي بن اكثم، را دعوت كرد.

يحيي بن اكثم رو به مأمون كرده و گفت: اجازه مي فرماييد از اين فرزند خردسال سؤال كنم؟ مأمون گفت: بهتر است از خودشان كسب اجازه كني.

يحيي گفت: اجازه مي فرماييد سؤالي طرح كنم؟ امام جواد عليه السلام فرمود: هر چه دلت مي خواهد بپرس.

يحيي گفت: شخص محرمي كه شكار كرده است، حكمش چيست؟

امام عليه السلام از وي پرسيد:

1- در خارج از حرم صيد كرده يا داخل حرم؟

2- عالم به مسئله بوده يا جاهل؟

3- صيد او عمدي بود يا خطائي و سهوي؟

4- صياد بنده بود يا آزاد؟

5- صغير بود يا كبير؟

6- بار اول او بود يا دوم؟

7- شكار از پرندگان بود يا غير آن؟

8- شكار او خردسال بود يا بزرگسال؟

9- صياد بر عمل خود اصرار داشته يا پشيمان است؟

10- شكار در شب بود يا روز؟

11- احرام صياد براي حج تمتع بود يا عمره؟



[ صفحه 180]



هر يك از اين مسائل فقهي، حكم خاصي دارد، يحيي بن اكثم در برابر سؤالات مختلف متحير و درمانده شد و اهل مجلس به احترام يحيي بن اكثم سكوت اختيار كردند. چون پاسخي نداشتند. مأمون از حضرت تقاضا كرد خودتان پاسخ بفرماييد. آنگاه امام جواد عليه السلام حكم تمامي موارد پيش گفته را بيان فرمود.

مأمون گفت: أحسنت! أحسنت! يا اباجعفر.

سپس به امام عرض كرد: ميل داري از يحيي چيزي بپرسي؟

حضرت فرمود: آري. آنگاه امام از يحيي پرسيد: آماده اي؟ او گفت: اختيار با شما است، اگر نتوانستم پاسخ بگويم، از خود شما استفاده مي كنم.

حضرت فرمود: آن مرد كيست كه در ابتداي روز نگاهش به زني حرام است، در نيم روز نظرش حلال، در ظهر حرام، هنگام عصر حلال، موقع غروب حرام، در وقت عشاء حلال، نصف شب حرام، در طلوع فجر حلال است.

يحيي بن اكثم گفت: به خدا سوگند! من چنين چيزي نشنيده ام و پاسخ آن ها را نمي دانم. اگر ميل داري ما را مستفيض فرما.

حضرت جواد عليه السلام فرمود: اين زن كنيزي است كه در ابتداي روز اجنبي است و نگاه به او حرام است. چون روز بالا آمد، مرد آن زن را مي خرد و نگاه به او حلال مي شود. ظهر او را آزاد مي كند و نگاهش به وي حرام مي شود. عصر او را به عقد خود درمي آورد و حلال مي شود. وقت مغرب او را ظهار مي كند و نگاه حرام مي گردد. وقت عشاء كفاره مي دهد و حلال



[ صفحه 181]



مي شود. نصف شب طلاق مي دهد و حرام مي شود. هنگام طلوع فجر رجوع مي كند و نگاهش به وي حلال مي شود.

آنگاه مأمون رو به حاضران كرد و گفت: آيا مانند چنين شخصيتي سراغ داريد كه عالم به مسائل باشد؟ همه گفتند: نمي شناسيم.

مأمون گفت: به خدا سوگند! كوچكي و بزرگي در اولاد علوي يكسان است و او اعلم و افضل دانشمندان عصر است. [1] .


پاورقي

[1] كشف الغمة، ج 3، ص 204؛ ارشاد مفيد، ص 299.