بازگشت

ازدواج ام الفضل با حضرت جواد


از اين پيش در ذيل احوال حضرت امام رضا عليه السلام سبقت نگارش گرفت كه مأمون خليفه دختر خود ام حبيب را با حضرت رضا و دختر ديگرش ام الفضل را با حضرت جواد عليهماالسلام و دختر حسن بن سهل بوران را با خويشتن تزويج نمود.

آنچه بر راقم حروف مكشوف افتاده است اين است كه مأمون در زمان توقف مرو دختر خود ام حبيب را با حضرت امام رضا عليه السلام تزويج كرد و به مصاحبت آن حضرت فرستاد و دختر ديگرش ام الفضل را با حضرت امام محمدجواد عليه السلام نامزد كرد، چه سن مباركش در حال ظاهر و عدم بلوغ اقتضاي اجراي صيغه و عقد و نكاح نبود.

بعد از آنكه مأمون روي به جانب بغداد نهاد از بيم خصومت و شورش مردم بغداد آن حضرت را اگرچه داماد او بود با خود نياورد و از شريعت خلافت بيرون دانست و پس از آنكه تا مدت يكسال يا بيشتر يا كمتر مردم بغداد ساكن و ساكت شدند و قدرت و قوت و نفوذ مأمون و استيلا و احاطه و اقوام او در كار خلافت مستحكم گشت اين وقت پوشيده با حضار حضرت جواد عليه السلام فرمان كرد و آن حضرت به بغداد آمد، لكن ظاهراً خود را به اين امر و آن حضرت آشنا ننمود تا موجب تجديد هيجان و خصومت و عناد و فساد مردم بغداد نگردد.

و چون اين تزويج به پايان رسيد مأمون همواره در تكريم و تعظيم آن حضرت مي كوشيد تا گاهي كه آن حضرت اراده سفر به مدينه طيبه نمود و در كمال عظمت و اجلال با زوجه ي خود ام الفضل به مدينه برفت و هم در آنجا به نوازش و توقير مأمون مي گذرانيد تا ام الفضل به پاره اي جهات اسباب فساد فراهم ساخت و با آن حضرت خصومت پيدا كرد و بعد از مرگ مأمون و خلافت معتصم از پاي ننشست و بر عداوت و دشمني بيفزود تا زماني كه معتصم در سال دويست هجري آن حضرت را با زوجه اش به بغداد طلب كرده و آن حضرت ناچار از مدينه طيبه حركت كرده به بغداد آمد و در



[ صفحه 491]



همان سال، به تحريك معتصم به عز شهادت فايز گرديد. صلوات الله و سلامه عليه و علي اجداده و ابنائه.