بازگشت

موسي بن جعفر از ولادت و امامت امام جواد و طهارت مادرش خبر مي دهد


يزيد بن سليط كه براي عمره در راه مكه مي رفته با موسي بن جعفر ملاقات مي كند و از امام بعدي مي پرسد و او امام رضا را معرفي مي كند. باز در سال آينده در همان محل از راه مكه، با موسي بن جعفر ملاقات مي كند. امام هفتم به يزيد بن سليط مي فرمايد: من در اين سال به دست هارون دستگير مي شوم؛ اني اوخذ في هذه السنة. امر امامت با پسرم علي است كه همنام دو علي است: علي اول علي بن ابي طالب و علي دوم علي بن حسين - عليهم السلام. به اين پسرم فهم، حلم، نصرت، دوستي، دين و محبت علي اول علي بن ابي طالب و محنت و شكيبائي بر ناملايمات علي دوم عطا شده است و تا چهار سال بعد از مرگ هارون آزادي بيان نخواهد داشت. سپس به من فرمود: اي يزيد! چون عبور تو به اين محل افتاد و او را ملاقات كردي - و حتماً ملاقات خواهي كرد - به او مژده بده كه خداوند به او پسري خواهد داد كه امين و مورد اعتماد و مبارك است و او به تو خبر مي دهد كه مرا در اين محل ملاقات كرده اي. آن هنگام تو به او خبر ده كه آن كنيز كه مادر آن پسر (جوادالائمه) است از خاندان ماريه ي قبطيه، كنيز رسول خدا (ص) و مادر



[ صفحه 345]



ابراهيم است. اگر توانستي سلام مرا به آن كنيز هم برساني. برسان.

يزيد گويد: بعد از وفات موسي بن جعفر - عليه السلام - علي بن موسي بن جعفر، امام رضا (ع) را ملاقات كردم. او سخن آغاز كرد و فرمود: اي يزيد! براي رفتن به عمره نظرت چيست؟ عرض كردم: پدر و مادرم به فدايت! اختيار با شماست. من خرج سفر ندارم. فرمود: سبحان الله! ما خرج تو را تعهد مي كنيم. پس به راه افتاديم تا به آن مكان رسيديم. حضرت ابتدا فرمود: در اين محل بارها همسايگان و عموهايت را ملاقات كرده اي؟ [1] عرض كردم: آري. سپس داستان را براي او شرح دادم. امام رضا به من فرمود: اما آن كنيز هنوز نيامده و چون آمد سلام آن حضرت را به او مي رسانم [مي رساني].

سپس به مكه رفتيم و در همان سال آن كنيز را خريداري فرمود و مدتي نگذشت كه كنيز حامله شد و آن پسر موعود را زاييد. يزيد گويد: برادران علي بن موسي اميد داشتند كه در امامت و ارث موسي بن جعفر شريك باشند؛ لذا با من دشمن شدند. اسحاق بن جعفر به ايشان مي گفت: من ديدم كه يزيد در مجلس موسي بن جعفر در جايي مي نشست كه من در آنجا نمي نشستم [2] يعني به روايت يزيد بن سليط خوب گوش كنيد و اطاعت كنيد و با امام منازعه نكنيد و در مورد پسرش امام جواد شك نبريد. چه عالي گفته شاعر:



كرده شهنشاه عشق در حرم دل ظهور

قد ز ميان بر فراشت رايت الله نور



موسي جان مي شتافت در طلب جلوه اي

كرده تجلي ز غيب بارقه ي نخل طور



شرح بيان قاصر است در صفت اشتياق

انك انت الخبر تعلم ما في الصدور



اي ز تو مشتاق راوي تو ز عشاق را

ديده بساط نشاط سينه براي سرور



اي ز شئون صفات وي ز تقاضاي ذات

با همه نزديك تو با همه پيوسته دور



حسن تو در هر زمان جلوه ي ديگر كند

افكند اندر جهان فتنه و غوغا و شور



هر كه در آن راه شد با قدم نيستي

هستي جاويد يافت از تو به بزم حضور



آن كه جمال تو ديد جام وصالت كشيد

باده ي جنت نخواست از كف غلمان حور



نور علي راهبر تا نشود در نظر

زين ره خوف و خطر كس ننمايد عبور




پاورقي

[1] يزيد بن سليط از فرزندان زيد بن علي بوده كه پسر عموي امام ششم و امام هفتم است و پسر عمو نيز در حكم عموست. امام رضا از اين نظر به يزيد مي فرمايد كه با بني اعمام (يعني موسي بن جعفر و امام صادق) در اين محل ملاقات كرده اي.

[2] اصول كافي مترجم، ج 2، ص 95؛ ذيل حديث طولاني است.