بازگشت

امام جواد بغداد را به قصد مدينه ترك مي گويد


لذا امام جواد از مأمون اذن طلبيد و با ام الفضل براي گزاردن حج، بغداد را به قصد مكه ترك فرمود. شيخ مفيد و ابن شهر آشوب روايت كرده اند كه چون امام جواد با ام الفضل از بغداد به سوي مدينه حركت كرد از شارع «باب الكوفه» عبور نمود و مردم براي بدرقه در پي آن حضرت به راه افتاده بودند. هنگام غروب به «دارالمسيب» رسيدند و در آنجا فرود آمدند و به مسجدي كه در آنجا بود تشريف بردند و ميان حياط آن مسجد درخت سدري بود كه هنوز بار نداده بود. حضرت ظرف آبي خواست و در زير آن درخت وضو گرفت و نماز مغرب را با مردم خواند. در ركعت اول پس از حمد، سوره ي «اذا جاء نصرالله» و در ركعت دوم سوره ي «قل هو الله احد» را خواند و سپس قنوت گرفته نماز مغرب را سلام گفت. اندكي نشست و نام خدا را بر زبان راند و بي آنكه تعقيب بخواند برخاست و چهار ركعت نافله خواند. آنگاه تعقيب نماز مغرب را خواند و دو ركعت سجده ي شكر به جا آورد. سپس از مسجد بيرون رفت و چون در حياط مسجد به آن درخت سدر رسيد، مردم ديدند درخت بارور شده و بار فراوان آورده. همه در شگفت بودند و از ميوه ي درخت خوردند. ديدند شيرين و بي هسته است. پس از آن مردم از حضرت خداحافظي كردند و امام به سوي مدينه رهسپار شد و پيوسته در مدينه بود تا آنكه معتصم عباسي در آغاز



[ صفحه 360]



سال 220 آن حضرت را به بغداد طلبيد. [1] در آن شهر اقامت داشت تا در آخر ذي القعده از دنيا رفت. [2] .


پاورقي

[1] بنا به نوشته ي محمد بن جرير طبري (در حوادث سال 215)، آن حضرت قبل از اين تاريخ در ماه صفر سال 215 در شب جمعه در شهر تكريت (سي و پنج فرسخي بغداد) بر مأمون وارد شد و مأمون در بيست و هفتم محرم همين سال از بغداد به قصد جنگ با روم بيرون آمده بود و مأمون اجازه داد كه پيش ام الفضل، كه همسرش بود و در خانه ي احمد بن يوسف در كنار شط اقامت داشت برود. امام به نزد ام الفضل آمد و بعد از مدتي كه فصل حج فرا رسيد، همراه ام الفضل به حج رفت و سپس به مدينه برگشت. (تاريخ طبري، ج 11، ص 1102، حوادث سال 215)

بنابراين امام جواد در زمان حيات مأمون دوباره به عراق آمده. در سفر اول ماجراهاي يحيي بن اكثم و ازدواج با ام الفضل اتفاق افتاده كه امام در اين زمان حدود ده سال داشته است، به طوري كه در ضمن روايت علي بن ابراهيم (در پاورقي) گذشت.

[2] ارشاد، ص 304؛ به اتفاق امام جواد در سال 220 با دستور معتصم و سم ام الفضل به شهادت رسيد و آن كه مرحوم علامه مفيد احضار امامم را از ناحيه ي معتصم در سال 225 نوشته جور در نمي آيد و تباين كلي دارد. شايد رقم 225 و سنه ي خمس و عشرين و مئتين از قلم نساح (يعني نويسندگان) اشتباه شده باشد.