بازگشت

در بيان شئون كماليه حضرت جواد


قبل از اينكه در شئون كماليه حضرت جواد الائمه سخن بگوئيم لازم دانستيم كلمه ي (جواد) را تفسير و معني نمائيم ببينيم جواد يعني چه و چرا جواد مطلق منحصرا خدا است و نيز بدانيم مظهر جواد مطلق كيست؟

جواد از ماده ي جود است لغتا و در عرف اهل معرفت جود عبارت است از افاده ي ماينبغي لا لعوض و لا لغرض بنابراين آن جود و بخششي كه بدون عوض و غرض باشد واقعا آن را جود گويند و خدا را كه جواد مي گوئيم بدين لحاظ است كه در جود و بخشش او هيچ عوض و غرضي متصور نيست پس جواد مطلق خدا است و در دعا مي خوانيم (انت الجواد) و غير از خدا هيچكس مصداق جواد مطلق نيست.

زيرا غير از خدا هركس جود و بخششي نمايد خالي و عاري از عوض و غرض نمي باشد منتهي اين جود و بخشش ممكن است به عوض و غرض حسي و جسماني باشد يا به عوض و غرض وهمي و خيالي باشد يا به عوض و غرض عقلي باشد يا به عوض و غرض الهي باشد اما اول كه جود و بخشش به عوض و غرض مادي و جسماني است مانند كسي كه بخشش مي كند از مال خود به ديگري و انتظار عوض از طرف در برابر اين اعطاء دارد و دوم مانند كسي كه جود مي كند اما غرضش از اين جود و بخشش مدح و ثناي او است كه مردم او را بستايند و زبان به مدح او گشايند كه عجب انسان سخي و با بخششي است اين شخص لياقت و شايستگي مقامات و رياست دارد چه خوب است فرماندار و



[ صفحه 306]



استاندار و يا سمت وكالت و نمايندگي ملت را در مجلس شورا و يا عنوان و مقام و منصب ديگري به او بدهند و حال اينكه انسان عاقل داند كه مقام و رياست دنيوي جز وهم و خيال چيز ديگر نيست.

پس جود و هبه و اعطاء اينگونه كسان به عوض و غرض وهمي و خيالي است و منظور و مقصودي از اين جود و بخشش جز به رسيدن مقام و منصب وهمي ندارند.

اينگونه كسان گوئي به مقام بلوغ عقلاني نرسيده اند چه اگر عاقل حقيقي بودند دنبال وهم و خيال نمي رفتند (العقل ما عبد به الرحمان و اكتسب به الجنان).



عقل سوي در اله برد

نه سوي نفس و مال و جاه برد



و به قول مولوي در كتاب مثنوي:



خلق اطفالند جز مست خدا

نيست بالغ جز رهيده از هوا



لمؤلفه



خلق اطفالند جز عشاق حق

بالغي نبود بجز مشتاق حق



سوم كه در جود و بخشش عوض و غرض عقلاني منظور است مانند كسي كه عطا و بخشش مي نمايد از آنچه دارد به جهت طلب ثواب جزيل در راه خدا و به لحاظ اجر اخروي و وصول به لذات بهشت جسماني از حور و قصور و اطعمه و اشربه آن چهارم آن جود و بخشش و اعطائي است كه عوض و غرض الهي در آن منظور است و اين عالي مرتبه ي جود و بخشش است زيرا صرفا و خالصا لمرضات الله است و رضا و خوشنودي خدا مقصود در اين جود است اما در عين حال در قبال عوض و غرض است و آن قرب به حق متعال و تشبه به آن



[ صفحه 307]



جواد مطلق است.

نمونه اش را در كساني مي يابيم كه ذات ذي الجلال و الاكرام در قرآن در سوره ي انسان مادح آنان است لقوله تعالي : و يطعمون الطعام علي حبه مسكينا و يتيما و اسيرا، انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاء و لا شكورا (آيه 8 و 9 سوره دهر) ايشان بر حب و دوستي خدا به فقير و يتيم و اسير طعام مي دهند و منظوري در اين اطعام جز رضاي خدا ندارند مي گويند (ما كه اين جود و بخشش را نموديم) و به شما طعام مي دهيم از شما هيچ پاداش و سپاسي نمي طلبيم، (حب مالله عطالله و بس).

پس به طوري كه ملاحظه شد در اين اقسام چهارگانه از جود تمام عوض و غرض در كار بود و چنان نبود كه هيچ يك بدون عوض و غرض باشد.

حال چرا جود به معناي (افاده ي ما ينبغي علي ما ينبغي لا لعوض و لا لغرض) منحصر بذات يكتاي الوهي است و مصداق جواد مطلق خدا است و بس؟

به لحاظ اينكه غير از خدا هيچ كس كامل مطلق نيست بلكه كامل مطلق بالذات و الاصاله منحصرا خدا است كه غني مطلق است كما اشار اليه نص الكتاب الالهي: يا ايها الناس انتم الفقراء الي الله و الله هو الغني الحميد (آيه 15 سوره فاطر).

بنابراين اگر جود خدا به عوض و غرض زائد بر ذات او باشد العياذ بالله تكميل در ذات و صفات او لازم آيد و اين منافي باغناي مطلق اوست چه خدا صمد است و بسيط الحقيقة و كل الكمالات الذاتيه و الصفاتيه و الفعليه است.

پس معلوم و روشن شد كه جود از ناحيه ي خدا فقط بر سبيل عنايت و فيض است زيرا خدا فياض علي الاطلاق و جواد مطلق است فهو الجواد في الحقيقه .



[ صفحه 308]