بازگشت

تاريخ ولادت با سعادت و اسم و لقب و كنيت امام


اسم شريف آن حضرت محمد بود، و كنيت مشهور: ابوجعفر است، و بعضي ابوعلي نيز گفته اند و متروك است، و اشهر القاب: تقي و جواد است، و مختار و منتجب و مرتضي و قانع و عالم، و القاب كريمه ديگر نيز گفته اند.

و سال ولادت موفور السعادتش به اتفاق صد و نود و پنج هجرت است، و اشهر آن است كه روز ولادت جمعه بوده است يا پانزدهم ماه مبارك رمضان يا نوزدهم.

شيخ طوسي از ابن عياش روايت كرده است كه ولادت آن حضرت در دهم ماه مبارك رجب بوده است، و دعايي كه از ناحيه مقدسه حضرت صاحب الامر (عليه السلام) بيرون آمده في الجمله شهادت بر حقيقت اين قول مي دهد. و مكان ولادت به اتفاق مدينه طيبه است. و پدر بزرگوار آن جناب علي بن موسي الرضا است، و مادر آن جناب ام ولدي بود كه او را سبيكه مي گفتند، و بعضي خيزران و ريحانه و



[ صفحه 1214]



سكينه نيز گفته اند، و اشهر آن است كه نوبيه بوده است، و بعضي مريسه نيز گفته اند، مروي است كه او از اهل بيت ماريه مادر ابراهيم فرزند رسول خدا بوده است.

ابن شهر آشوب به سند معتبر از حكيمه خاتون صبيه محترمه امام موسي كاظم (عليه السلام) روايت كرده است كه روزي برادرم امام رضا (عليه السلام) مرا طلبيد و فرمود: اي حكيمه امشب فرزند مبارك خيزران متولد مي شود، بايد كه در وقت ولادت او حاضر شوي، من در خدمت آن حضرت ماندم. چون شب درآمد، مرا با خيزران و زنان قابله در حجره درآورد و از حجره بيرون رفت، و چراغي نزد ما افروخت و در را به روي ما بست، و چون او را درد زاييدن گرفت و او را بر بالاي طشت نشانيديم، چراغ ما خاموش شد، چون به خاموش شدن چراغ مغموم شديم، ناگاه ديديم كه آن خورشيد فلك امامت از افق رحم طالع گرديد و در ميان طشت نازل نمود، بر آن حضرت پرده ي نازكي احاطه كرده بود مانند جامه و نوري از آن حضرت ساطع بود كه تمام آن حجره منور شد و ما از چراغ مستغني شديم. پس آن نور مبين را برگرفتم و در دامن خود گذاشتم و آن پرده را از خورشيد جمالش دور كردم، ناگاه امام رضا (عليه السلام) به حجره درآمد، و بعد از آنكه او را در جامه هاي مطهر پوشيده بوديم، آن گوشواره ي عرش امامت را از ما گرفت و در گهواره ي عزت و كرامت گذاشت و آن مهد شرف و عزت را به من سپرد و فرمود: از اين گهواره جدا مشو.

چون روز سوم ولادت آن جناب شد، ديده ي حقيقت بين خود را به سوي آسمان گشود و به جانب راست و چپ نظر كرد و به زبان فصيح ندا كرد: أشهد أن لا اله الا الله، و أشهد ان محمدا رسول الله.

چون اين حالت غريبه را از آن نور ديده مشاهده كردم، به خدمت



[ صفحه 1215]



حضرت شتافتم، و آنچه ديده و شنيده بودم به خدمت آن جناب عرض كردم، حضرت فرمود: آنچه بعد از اين عجايب احوال او مشاهده خواهي كرد زياده است از آنچه اكنون مشاهده كرده اي.

و در كتاب عيون المعجزات به سند معتبر از كليم بن عمران روايت كرده است كه گفت: به خدمت حضرت امام رضا (عليه السلام) عرض كردم كه: دعا كن كه حق تعالي فرزندي به تو كرامت كند، حضرت فرمود: حق تعالي به من يك پسر كرامت خواهد كرد، او وارث امامت من خواهد بود.

چون حضرت امام محمدتقي (عليه السلام) متولد شد، حضرت فرمود: حق تعالي به من فرزندي عطا كرده كه شبيه است به موسي بن عمران كه درياها را مي شكافت، و نظير عيسي بن مريم است كه حق تعالي مقدس گردانيده بود مادر او را، و طاهر و مطهر آفريده شده بود، پس حضرت فرمود: اين فرزند من به جور و ستم كشته خواهد شد، و بر او خواهند گريست اهل آسمانها، و حق تعالي غضب خواهد كرد بر دشمن او و كشنده ي او و ستم كننده ي بر او، و بعد از قتل او از زندگاني بهره نخواهند ديد، و به زودي به عذاب الهي واصل خواهند گرديد. در شب ولادت آن حضرت، تا صبح در گهواره با او سخن مي گفت و اسرار الهي را به گوش الهام نيوش او مي رسانيد.

و مشهور آن است كه رنگ مبارك آن حضرت گندمگون بود، و بعضي سفيد گفته اند، و ميانه بالا بود، و مروي است كه نقش خاتم آن حضرت: «نعم القادر الله» بود.



[ صفحه 1216]