بازگشت

مناظره با پيشواي نهم درباره ي فضايل خلفا


در يكي از محافل علمي كه امام جواد عليه السلام با دانشمند معروف زمان خود يحيي بن اكثم داشت. وي سؤالاتي پيرامون خلفاي نخستين ، از امام عليه السلام كرد. ابتدا روايتي را مطرح نمود كه در ضمن آن چنين آمده :

جبرئيل از طرف خدا به رسولش صلي الله عليه و آله و سلم گفت : از ابوبكر سؤال كن ، آيا او از من راضي است ، من كه از او راضي هستم ...

امام عليه السلام در اين محفل كه تعداد زيادي از اهل سنت حضور داشتند ، فرمود :

من منكر فضل ابوبكر نيستم ؛ ولي كسي كه اين روايت را نقل كرده ، مي بايست به روايتي كه از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده و همه حديث شناسان صحت آن را قبول كرده اند ، توجه داشته باشد ، مبني بر اينكه ، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در حجة الوداع فرمود :

نسبت سخنان دروغ و ساختگي بر من زياد شده و پس از اين زيادتر خواهد گشت. كساني كه بر من دروغ مي بندند جايگاهشان از آتش پر خواهد شد. هنگامي كه حديثي از طرف من به شما مي رسد ، آن را به كتاب خدا و سنت من عرضه كنيد ، در صورتي كه با آن دو هماهنگ بود ، آن را بپذيريد و گرنه كنارش بگذاريد.

اكنون حديثي كه تو نقل مي كني ، با كتاب خدا موافق نيست ؛ زيرا خداوند در قرآن مي فرمايد : «ما به همه امور انسان ها آگاهيم و از رگ گردن به آنها نزديكتريم .»

آيا خدا از رضايت و سخط ابوبكر آگاهي نداشته كه از آن جويا مي شود ؟ اين مسئله عقلا محال است.



[ صفحه 410]



اين روايت نشانگر آن است كه امام عليه السلام چه گونه با هوشياري خاص خود با اين روايت برخورد كرده و پس از عرضه ي آن به قرآن ، آن را انكار مي نمايد.

آن گاه يحيي بن اكثم درباره ي روايت ديگري سؤال كرد ، كه مي گويد :

مثل ابي بكر و عمر في الارض كمثل جبرئيل و ميكائيل في السماء ؛

مثل ابوبكر و عمر روي زمين مثل جبرئيل و ميكائيل در آسمان است.

امام عليه السلام در جواب فرمود :

محتواي اين روايت درست نيست ؛ زيرا جبرئيل و ميكائيل همواره بندگي خدا را نموده اند و لحظه يي به او عصيان نكرده اند ، در حالي كه ابوبكر و عمر قبل از آنكه مسلمان شوند ، سال هاي طولاني مشرك بوده اند.

آن گاه يحيي بن اكثم از حديث :

ابوبكر و عمر سيدا كهول اهل الجنه ؛ «ابوبكر و عمر سرور پيرمردان اهل بهشتند» پرسيد.

امام عليه السلام فرمود :

در بهشت جز جوان كسي وجود نخواهد داشت تا اينكه آن دو نفر سيد و سرور پيران آن باشند.

همچنين يحيي بن اكثم درباره ي حديث :

ان عمر بن الخطاب سراج اهل الجنة : «يعني عمر چراغ اهل بهشت است» سؤال كرد.

امام عليه السلام فرمود :

در بهشت ملائكه ي مقربين خدا و آدم و محمد صلي الله عليه و آله و سلم و كليه ي انبياي عظام حضور خواهند داشت. آيا نور آنان براي روشن كردن بهشت كافي نيست كه نياز به نور خليفه ي دوم باشد ؟