بازگشت

زياد بن زبير چه كسي است؟


او اول متمول، اول با شخصيت و اول طائفه دار در مدينه است.

فاطمه زياد بن زبير كيست؟ دختري با شخصيت و فهميده، علاوه بر اين بسيار قوي باوقار و زيباست.

جويبر با ترديد آمد و در زد. زياد آمد و جويبر عرض كرد كه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فرموده است دخترت فاطمه را براي من عقد كني گفت خوب شما برو الان من خودم به نزد پيغمبر مي آيم. دختر خانم پشت در شنيد و گفت پدر موضوع چيست؟ گفت: جويبر، سياهي است كه به خواستگاري تو آمده و مي گويد پيغمبر چنين فرموده است.

دختر گفت: چه جواب داديد؟

زياد گفت: گفتم الان خود به نزد پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي آيم.

دختر گفت: اگر پيغمبر صلي الله عليه و آله وسلم فرموده باشد، اين سخن شما جسارت به مقام مقدس ايشان است.

زياد گفت: چه كنم؟

گفت: برو او را برگردان تا بيايد و در خانه بنشيند، خودت خدمت پيغمبر صلي الله عليه و آله وسلم برو و ببين چه فرموده؟

زياد اينچنين كرد و از حضرت درباره ي مطلب سوال كرد پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: بله من گفته ام فاطمه ات را به عقد جويبر درآور.

زياد به نزد دختر آمد و گفت پيغمبر اينطور فرمود.

دختر عرض كرد هرچه پيغمبر مي گويد بايد عمل نمود. خانه اي برايش تهيه كردند و هماندم مراسم عروسي برگزار شد.

و دختر را به حجله بردند. جويبر وارد حجله شد و معلوم است شخصي كه چند ساعت قبل در صفه با پيراهني زندگي مي كرده و آنهم پيراهني كهنه كه حتي بعضي از آنان با يك لباس مندرس كه شايد جويبر هم از همينها بوده، حالا وارد مي شود و مي بيند خانه، زني بسيار با جمال و زندگي دارد از اول شب تا صبح نزديك دختر نرفت و مشغول عبادت شد. شبهاي دوم و سوم نيز مشغول عبادت شد زنان خوشحال شدند و گفتند مثل اين كه جويبر لذت نمي خواهد پس قضيه تمام شد. لذا خدمت پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم آمده و گفتند يا رسول الله! او نزديك اين دختر نمي رود معلوم است كه زن نمي خواهد. پيامبر او را طلب كرده و فرمودند: جويبر! مي گويند كه تو زن نمي خواهي؟ گفت چرا يا رسول الله. فرمودند: پس چرا اينچنين مي كني؟

گفت يا رسول الله وقتي وارد اتاق شدم، نعمت هاي الهي را ديدم و بايد شكر اين نعمتها را بجا آورم لذا تصميم گرفتم سه شب عبادت كنم ديگر شب سوم تمام شد، امشب شب عروسي خانم است [1] .

اسلام آئين فطرت و تأمين كننده ي تمامي نيازهاي انسان است و از جمله براي ارضاء غرايز از راه حلال برنامه دارد و همين ازدواج يكي از آنهاست و ساير زينتها را هم تجويز كرده است براي تأييد مدعا به آيات زير توجه فرمائيد.

يا بني آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد و كلوا واشربوا ولاتسرفوا انه لايحب المسرفين [2] .

اي فرزندان آدم در هر مسجد زينتتان را بگيريد و بخوريد و بياشاميد و اسراف مكنيد همانا او اسراف كنندگان را دوست نمي دارد.

قل من حرم زينة الله التي اخرج لعباده و الطيبات من الرزق.

اي پيامبر بگو چه كسي حرام كرده زينتي را كه خداوند براي بندگانش خارج كرده و پاكيزه اي از روزي را.

قل هي للذين آمنوا في الحيوة الدنيا خالصة يوم القيامة كذلك نفصل الايات لقوم يعلمون. [3] .

بگو اين نعمات در دنيا براي اهل ايمان است و نيكوتر از اينها در آخرت برايشان خواهد بود.

چنين تفصيل مي دهم آيات را براي گروهي كه مي دانند البته بايد توجه داشت كه در قبال اين وسوسه هاي هميشگي نفساني و شيطاني علاوه بر ازدواج بايستي عناصري كارآمد چون عقل، علم، وجدان اخلاقي، تربيت، قانون، نظارت ملي و از همه مهمتر ايمان بكار گرفت كه هر دو قسم آن يعني هم ايمان علمي و استدلالي وهم ايمان قلبي و عاطفي را بكار گرفت و حتما بايست متوجه بود كه تقيد و تعبد به ظواهر شرع انور، دوري از گناه و توبه سريع و صادقانه پس از سرزدن گناه از انسان، آراسته شدن به زيور شكيبايي و صبر، انجام مستحبات و از همه مهمتر و كاراتر توسل به اهل بيت عصمت و طهارت مي تواند در باروري و استحكام ايمان قلبي نقش بسيار مهمي را ايفا كند.

در خاتمه توضيح مختصر اين كلام بلند امام نهم چون از شبيخون فرهنگي سخني به ميان آمد بي مناسبت نيست كه اشاره اي بسيار گذرا به اين موضوع و اهداف آن داشته باشيم.

قبل از پرداختن به اين قسمت بهتر است به تعبير دلرباي مقام معظم رهبري حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در اين مورد توجه نمائيم:

«براي يك ملت فاجعه فرهنگي از فاجعه اقتصادي بسيار سنگين تر و خسارت بارتر است، يورش فرهنگي از يورش نظامي بسيار بي رحمانه تر و صعب العلاجتر است [4] ».

كاري كه از لحاظ فرهنگي دشمن مي كند نه تنها يك تهاجم فرهنگي، بلكه بايد گفت يك شبيخون فرهنگي، يك غارت فرهنگي و يك قتل عام فرهنگي است [5] .

با اين تعبير روشن معلوم مي شود كه تهاجم فرهنگي در چهار نخ موي سر تعدادي بي بند و بار و يا لباس زننده تعدادي هرزه خلاصه نمي شود هرچند كه اينها هم ضد ارزش هستند. بلكه اهداف ديگري را دنبال مي كنند.


پاورقي

[1] عامل كنترل غرائز در زندگي انسان - آيت الله حسين مظاهري ص 210 - 208.

[2] سوره اعراف آيه 31.

[3] سوره اعراف آيه 32.

[4] تيرماه 1366.

[5] تيرماه 1371 كتاب ستيز با تهاجم فرهنگي ص 7.