بازگشت

تجلي جلوه هاي شيرين علم لدني در طفوليت


مدت هفده سال دوره سراپا توفيق سرشار از افتخار حضرت جواد عليه السلام صحنه هاي دلربا و متعددي از اين مرحله را ثبت و ضبط كرده است و جالب اينكه بسياري از به اصطلاح خواص عصر ايشان هم با وجود مشاهده ي اين نمونه هاي نشأت گرفته از علم لدني نمي توانستند مابين شخصيت حقيقي آن حضرت و سن و سال شناسنامه اي آنجناب فرق بگذارند به عنوان مثال به مورد ذيل توجه فرمائيد.

علي بن حسان واسطي مي گويد: تعدادي اسباب بازي از نقره همراه برداشتم و گفتم (چون امام خردسال است) آنها را براي آن حضرت هديه مي برم! (خدمت ايشان رسيدم مردم مسائل را مي پرسيدند و او جواب مي داد) چون سؤالاتشان تمام شد و رفتند امام برخاست و رفت و من نيز به دنبال ايشان رفتم و بوسيله ي خادمش اجازه ي ملاقات گرفتم و داخل شدم سلام كردم، جواب سلام دادند اما ناراحت به نظر مي رسيدند و به من اجازه ي نشستن ندادند پيش رفتم و اسباب بازي ها را نزد او گذاشتم غضبناك به من نگريست و اسباب بازيها را به چپ و راست پرتاب نمود و فرمود: خدا مرا براي بازي نيافريده است، مرا با بازي چكار؟!!

من اسباب بازيها را برداشتم و از آن گرامي پوزش خواستم و او پذيرفت و مرا بخشيد و بيرون آمدم [1] .

در اين واقعيت مسلم تاريخي نكته اي نهفته است و آن اينكه سبقت زماني همواره ملازم سبقت رتبه اي نيست و بسا افراديكه از نظر زمان سابق هستند ولي از حيث منزلت و رتبه ي معرفت به پايه اي كه بايست مي رسيدند نائل نشده اند و چه بسا افراديكه از نظر زمان متأخرند ولكن از حيث رتبه معرفت و امام شناسي بسي پيشتاز و ممتاز هستند بطور قطعي مي توان گفت كه اگر علي بن حسان از منزلت شايسته ي امام شناسي بهره ي وافي داشتند هرگز چنان نمي كردند.

يكي ديگر از موارديكه در اين زمينه اعجاب همگان را بر مي انگيخت اين بود كه وقتي مسئله اي در نزد آن امام هدايت مطرح مي شد چنان فروع مسئله را با اشراف خارق العاده اي مي شكافتند كه هم باعث اعجاب غيرقابل انكار حضار و پرسشگر مي شد هم منبعي بس پرخير و بركت براي شيفتگان راسخان در علم و صاحبان سر الهي ميگشت. براي تأييد اين مدعا به حديث ذيل توجه فرمائيد:

علي بن ابراهيم از پدرش روايت مي كند كه گروهي از شيعيان شهرهاي دور از امام جواد عليه السلام اجازه ي تشرف گرفته و به خدمتش رسيدند و در يك مجلس سي هزار مسئله از او پرسيدند و حضرت جواب دادند در حاليكه ده ساله بودند [2] .

شايد تعداد مسئله ي مطرح شده از آن حضرت در يك مجلس ناظر به فروعي باشد كه از هر يك از مسائل منشعب مي شد و مجموع آن ها به سي هزار مسئله برسد و يا حاكي از كثرت سؤالات مطرح شده باشد.


پاورقي

[1] دلائل الامامة ص 212 - بحارالانوار ج 50 ص 59.

[2] اصول كافي ج 1 كتاب الحجة ص 496 حديث 7.