بازگشت

مأمون كه بود؟ و چه كرد؟


با توجه به نقش محوري مأمون عباسي در تاريخ زندگي امام علي بن موسي الرضا وامام محمدبن علي الجواد عليهماالسلام و تأثير بسزاي او در تحولات سياسي، علمي و فرهنگي و اجتماعي زمان خودش جهت آگاهي بيشتر خوانندگان عزيز تاريخ كهن و سرشار از مناظر عبرت اسلام پيرامون حالات اين خليفه هوشمند و سياستمدار عباسي مطالب مختصري تقديم مي شود:

عبدالله بن هارون الرشيد فرزند پنجمين خليفه عباسي است كه پس از برادرش امين به عنوان هفتمين خليفه ي عباسي شناخته شده است.

مأمون داراي همان شخصيتي صحيح است. بسيار نيرومند و به احتمال قوي نيرومندترين رجل علمي و اداري بني عباس است با مزاياي متعدد و ويژگيهاي منحصر به فرد.

هوش سياسي، اطلاعات گسترده فقهي، كلامي، تاريخي و جامعه شناسي، او را در تحكيم پايه هاي قدرت و غلبه بر حريفان در كشاكش جنگ قدرت ياري كرد كه در اين بخش گوشه هايي از فراز و نشيبهاي مواضع حساس وي با شيوه اي تحليلي تقديم مي شود.

سالي كه مأمون به قدرت رسيد دولتش از هر سو در معرض خطر و تهديد بود از جمله:

«سري بن منصور شيباني معروف به «ابي السرايا» در كوفه و نواحي آن قيام كرد و رهبري دعوت براي محمد ابن ابراهيم بن اسماعيل بن حسن بن حسن علي عليه السلام را بر عهده داشت كه توده ي مردم با وي بيعت كرده بودند.

در مدينه محمد بن سليمان بن داود بن الحسن سر به شورش برداشته بود.

در بصره علي بن محمد بن جعفر بن علي بن الحسن و زيد بن موسي بن جعفر ملقب به (زيدالنار) قيام كرده و بر بصره و نواحي آن چيره شده بودند و جاي پايشان محكم شده بود. همچنانكه در يمن ابراهيم بن موسي و در مدينه حسن بن الحسين معروف به «الافطس» قيام كرده و براي «ابن طباطبا» دعوت كرده كه وقتي او مرد براي خودش دعوت كرد [1] .

علاوه بر شورشهاي مذكور قيام علويها نيز هر از گاهي به وقوع مي پيوست و تقريبا مي توان چنين تعبير كرد كه عموم شيعيان بويژه شيعيان كوفه از هر قيام و شورشي استقبال مي كردند.

اين حركات گسترده مردمي از يكسو دستگاه حكومتي مأمون هفتمين خليفه عباسي را تحت فشار قرار داده بود و از سوي ديگر جايگاه اجتماعي مأمون در نزد اعراب و بويژه عباسيان مطلوب نبود كه يكي از عوامل مؤثر در تضعيف موقعيت مأمون در نزد عباسيان اين بود كه مادر مأمون كنيز بود در حاليكه امين ششمين خليفه عباسي مادرش زبيده از اعراب اصيل بود و اين عامل بر مقبوليت امين در نزد عباسيان مي افزود.


پاورقي

[1] زندگي دوازده امام - هاشم معروف الحسيني ج 2 ص 399.