بازگشت

وارث امامت


امام هشتم شيعيان جهان حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام چهل و ششمين بهار عمر شريف خويش را پشت سر گذاشته بود ليكن هنوز جهان به نور جمال نهمين ستاره ي تابناك آسمان ولايت و امامت منور نشده بود.

و اين موضوع باعث تشويش خاطر و نگراني شيعيان شيفته ي ولايت از يك طرف و گستاخي معاندان امامت از سوي ديگر شده بود كه در طليعه ي سخن از هر كدام نمونه اي ذكر مي شود.

از كلثم بن عمرن روايت شده است كه گفت من به حضرت رضا عليه السلام عرض كردم: شما كه فرزند دوست داري پس دعا كن تا خدا پسري به تو مرحمت فرمايد.

حضرت رضا عليه السلام فرمود: فقط يك پسر به من نصيب مي شود كه او وارث امامت من خواهد بود [1] .

حسن بن بشار واسطي گويد: حسن بن قيام صيرفي از من خواست كه از امام رضا عليه السلام براي او اجازه ي شرفيابي بگيرم و من اجازه گرفتم، وقتي به محضر امام رسيد گفت: آيا تو امام هستي؟

امام رضا عليه السلام فرمودند: بله

گفت: همانا من شهادت ميدهم كه تو امام نيستي.

امام به او فرمودند: تو از كجا مي داني كه من امام نيستم؟!

گفت: من از امام صادق نقل مي كنم كه ايشان فرمودند: امام عقيم نمي شود و تو به اين سن رسيده اي و پسر نداري.

امام رضا عليه السلام سرش را به سوي آسمان بلند كرد و فرمود: خدايا من تو را شاهد مي گيرم كه چندي نمي گذرد مگر اينكه به من فرزندي روزي فرمايي كه زمين را از عدل و داد پر مي كند همانطوري كه از ظلم و ستم پر شده.

حسين بن بشار گويد: ما وقت را محاسبه كرديم فاصله اين ماجرا و تولد امام نهم عليه السلام ماههاي بارداري بود [2] .


پاورقي

[1] اثبات الوصيه، مسعودي ص 210 - عيون المعجزات - اصول كافي ج 1 ص 320 - ارشاد ص ‍ 318.

[2] اثبات الوصيه، ص 210.