بازگشت

توضيح و تنبيه


پس از ذكر اسامي عده اي از اصحاب و رواة از حضرت جواد عليه السلام گفتيم كه:

شايسته است كه درباره هر يك از آنها توضيحاتي داده و كتابها تأليف نمود اينك براي نمونه گوئيم:

1- ابوطالب قمي عبدالله (عبيدالله) فرزند صلت.



[ صفحه 70]



در رجال كشي (ص 567) گويد:

ابوطالب قمي گويد: نامه اي به حضرت جواد عليه السلام نوشتم و از آن حضرت خواستم كه براي پدر بزرگوارش مرثيه بگويم. حضرت در جوابم مرقوم فرمود:

«اند بني و اندب ابي» بر من و بر پدرم گريه كن و به گريان (يعني مرثيه بگو).

و همو گويد: اشعاري در مرثيه پدرش (حضرت رضا عليه السلام) سروده بودم جهت حضرت جواد عليه السلام فرستادم و اجازه خواستم كه درباره آن حضرت مرثيه بگويم. حضرت اشعار را از نامه من جدا فرمود و نزد خود نگاه داشت و در بالاي نامه من مرقوم فرمود: «خوب گفته اي خدا جزاي خير بتو دهد».

و هم در آن كتاب است (ص 503) كه:

حضرت جواد عليه السلام را در آخر عمرش ديدار كردم آن حضرت درباره: صفوان بن يحيي و زكريا بن آدم و محمد بن سنان و سعد بن سعد قمي دعا كرد و فرمود كه:

«جزي الله صفوان بن يحيي و محمد بن سنان و زكريا بن آدم و سعد بن سعد عني خيرا» فقد و فوالي.

و درباره صفوان از آن حضرت نقل شده است كه فرمودند:

او از حزب ما و پدران ما مي باشد و هر كس از حزب ما باشد خداوند او را داخل بهشت گرداند.

صفوان در سال 210 در مدينه وفات يافته و حضرت جواد عليه السلام جهت او حنوط و كفن فرستاده و امر فرمود كه اسماعيل بن موسي بر او نماز گزارد.

2- ابوعلي محمد بن ابوالعباس احمد بن حماد مروزي محمودي



[ صفحه 71]



در رجال كشي (ص 511) درباره او مي نويسد:

حضرت جواد عليه السلام پس از مرگ پدرم به من مرقوم فرمود:

«قد مضي ابوك رضي الله عنه و عنك و هو عندنا علي حال محموده و لم يتعد من تلك الحال».

و هم در آن كتاب است كه: ابوعلي حج بسيار گذاشت. فضل بن هشام مروزي گويد: از تعداد دفعاتي كه به حج مشرف گرديده بود پرسيدم شماره آنها را نگفت و فقط اظهار داشت كه: خداوند خير زيادي نصيب من گردانيده و سپاس گزارده ايم.

3- محمد بن حسن بن ابي خالد شينوله گويد:

به حضرت جواد عليه السلام عرض كردم:

مشايخ ما از حضرت باقر و حضرت صادق عليهماالسلام احاديثي نقل كردند و چون زمان آنان تقيه سخت و شديد بود احاديث را نوشتند و كسي از آنان روايت ننمود. پس از مرگشان اين كتابها بدست ما رسيده است آيا از آنها روايت بكنيم؟

حضرت در جواب فرمودند:

روايت كنيد آنها را كه آن احاديث حق است (وافي جلد يكم نقل از اصول كافي).

4- برخي از محدثين از اولاد ائمه معصومين عليهم السلام در بين اولاد و اعقاب ائمه اطهار عليهم السلام و منسوبين به خاندان عصمت و طهارت جمعي علاوه بر شرافت نسب و علم و زهد و تقوي در رديف اصحاب ائمه و محدثين بزرگوار بوده اند از آن جمله است:

1- جناب ابوطاهر احمد بن عيسي بن زيد بن علي بن الحسين عليهماالسلام (امامزاده احمد ذكر اخبار اصفهان).



[ صفحه 72]



2- جناب حمزة بن قاسم بن علي بن حمزة بن حسن بن عبيدالله بن ابي الفضل العباس ابن اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليه السلام.

3- جناب ابوهاشم داود بن قاسم بن اسحق بن عبدالله بن جعفر الطيار بن ابيطالب جعفري. خدمت چهار امام معصوم رسيده و از حضرت رضا تا حضرت عسكري عليهم السلام را درك كرده و از ايشان حديث نقل نموده است.

4- جناب سليمان بن جعفر جعفري از اعقاب جناب عبدالله بن جعفر بن ابيطالب از اصحاب حضرت كاظم و حضرت رضا عليهماالسلام.

5- جناب علي بن الامام جعفر بن محمد الصادق عليهماالسلام از اجله سادات و اصحاب حضرت كاظم و حضرت رضا و حضرت جواد عليهم السلام بوده و كتاب خطب اميرالمؤمنين و عمل يوم و ليله از تأليفات او است.

مقام و شخصيت جناب علي بن جعفر بالاتر از آن است كه در اين مختصر درباره آن شرحي نوشته شود. طالبين به كتب مربوطه مراجعه كنند.

6- جناب علي بن عبيدالله بن حسين بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب عليهم السلام از خواص اصحاب حضرت كاظم و مؤلف كتابي در مناسك حج.

7- جناب عبدالعظيم حسني عليه السلام - حضرت عبدالعظيم فرزند عبدالله فاقه فرزند ابوالحسن علي سديد فرزند ابومحمد حسن بن زيد بن الامام حسن المجتبي عليه السلام.

در بين اولاد ائمه اطهار عليهم السلام چند تن از همه بزرگوارتر و شريف تر و از حيث علم و تقوي و زهد و ورع از همگان برتر بوده اند كه از آن جمله است جناب ابوالقاسم عبدالعظيم حسني.



[ صفحه 73]



درباره شخصيت اين امامزاده واجب العظيم و التكريم از طرف نويسندگان چندين كتاب مستقل تأليف شده. علاوه بر آنچه در كتب ديگر در ضمن اولاد و اعقاب حضرت مجتبي عليه السلام نقل گرديده است از آن جمله:

1- رساله اي كه صاحب بن عباد درباره حضرت عبدالعظيم مرقوم فرموده است.

2- جنة النعيم و العيش السليم در احوال سيدنا عبدالعظيم تأليف حاج مولي محمدباقر بن مولي اسماعيل بن ملا عبدالعظيم بن محمدباقر كجوري مازندراني طهراني متولد در سال 1255 متوفي در ربيع الاول سال 1313 در مشهد در حين مسافرت زيارت رحمة الله عليه

3- زندگاني حضرت عبدالعظيم تأليف دانشمند گرانمايه آقاي عزيزالله عطاردي قوچاني.

جاي قدمهاي مبارك

دانشمند بزرگوار جناب آقاي حاج آقا حسين عمادزاده اصفهاني در كتاب زندگاني حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام (صفحه 612 به نقل از تاريخ بيهق) (ص 46) مي نويسد:

ابوالحسن علي بن زيد بيهقي مي نويسد:

محمد بن موسي الرضا (بايد محمد بن علي بن موسي الرضا باشد و حضرت به جد بزرگوارش نسبت داده شده كه در زبان فارسي معمول و متداول بوده و مي باشد) كه لقب او تقي بود از راه طبس مسينا دريا عبرت كرد كه آن وقت راه قومس مسلوك نبود و آن راه را در عهدي نزديك مسلوك گردانيدند به ناحيت بيهق آمد و در ديه ششتمد نزول كرد و از آنجا به زيارت پدر خويش علي بن موسي الرضا عليه السلام رفت في سنه اثنتين ثلثين و مأتين سال232.



[ صفحه 74]



(نويسنده گويد: اين سال يقينا اشتباه است زيرا از شهادت حضرت جواد عليه السلام 12 سال مي گذرد).

از تاريخ بيهق، در مسجد ششتمد نماز خوانده و اثر پاي آن حضرت در سنگي كه فعلا در موزه است باقي است (ص 47 به نقل از تاريخ نيشابور تأليف ابوعبدالله حافظ).

و هم جناب عمادزاده در كتاب نامبرده (ص 614) مي نويسد: در موزه كنوني سنگ هائي است (ننوشته اند موزه كجا - مشهد يا تهران يا جاي ديگر) كه محل پاي مبارك حضرت جواد الائمه عليهم السلام مي باشد. در اين سنگ علامت پائي است بسيار بزرگ... سنگ از نظر قدمت تاريخي و اينكه از آن مسجدي است كه امام نهم عليه السلام در آن نماز خوانده اند سخني نيست.

نويسنده گويد: اگر سال 232 را سال 202 تصور كنيم همانگونه كه مؤلف بزرگوار زندگي حضرت رضا عليه السلام تصحيح و تصور كرده اند در اين سال حضرت جواد كودكي هفت ساله است و پاي مبارك او با اين قدمي كه منسوب به آن حضرت است هيچگونه تناسب ندارد.

ديگر آنكه هيچ يك از مورخين مسافرتي براي حضرت جواد عليه السلام در زمان پدر بزرگوارش به خراسان ننوشته اند و در اين قول نويسنده تاريخ بيهق تنها مدعي و نويسنده و گوينده اين قول است.

قدمگاه هاي ديگر: در برخي از نقاط ديگر و شهرهاي مختلف نيز چنين سنگ هائي ديده و شنيده مي شود:

از آن جمله در اصفهان در دو محل:

1- در مسجد آقانور در محله دردشت در سمت راست گنبد مقصوره چهلستون مسجد سنگي به ديوار نصب شده و معروف آن است كه آن جاي قدمهاي



[ صفحه 75]



مبارك حضرت، مي باشد.

2- در بازارچه ميرزا باقر از متفرعات محله بيدآباد سمت شمالي خيابان مسجدسيد نيز بر ستون يكي از مغازه ها سنگي منصوب است آن هم شهرت دارد كه جاي قدمهاي حضرت مي باشد.

به نظر نويسنده هيچ يك از اين دو قدمگاه اعتبار تاريخي ندارد، لكن من آنها را انكار نمي كنم. ضمنا تاييد نيز نمي نمايم و حقيقت امر را خدا مي داند و بس.

معروف ترين قدمگاه ها در راه مشهد مقدس در ده سرخ قرار دارد كه شرح آن مفصل و خارج از موضوع كتاب است. طالبين به كتاب مطلع الشمس مراجعه كنند.