بازگشت

خطبه حضرت جواد در بيست و پنج ماهگي


گفتيم كه رنگ چهره حضرت جواد عليه السلام اندكي تيره و مايل به سياهي بود از اين رو مخالفين حضرت رضاعليه السلام حتي خويشان و نزديكان آن حضرت بناي بدگويي و نسبت بد دادند و گفتند كه: در بين ما امام تيره رنگ (حايل اللون) نبود. حضرت رضا فرمود او فرزند من است گفتند: حضرت رسول خدا در اينگونه موارد حكم به قيافه مي فرمود، خلاصه امام عليه السلام امر فرمود كه: قيافه شناسان را حاضر كنند و كودك را به آنان بنمايانند، همه در باغي جمع شدند. لباس و قيافه حضرت رضا را عوض كردند كه او كارگر باغ است. كودك را نزد قيافه شناسان آوردند و گفتند اين پسر را به پدرش ملحق كنيد. قيافه شناسان پس از بررسي كامل گفتند در بين حاضرين پدر او نيست لكن عمو و عمه را معرفي كردند و سپس گفتند پدر اين كودك: آن مردي است كه در بستان مشغول كار كردن است و چون حضرت رضا عليه السلام صورت خويش را برگرداند گفتند: او پدر اين كودك است.

در اين اثنا حضرت جواد عليه السلام به زبان فصيع به طوري كه همه حاضرين شنيدند فرمود:

الحمدلله الذي خلقنا من نوره و اصطفانا من بريته و جعلنا امناء علي خلقه و وحيه معاشر الناس انا محمد بن علي الرضا بن موسي الكاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علي سيد العابدين ابن الحسين الشهيد بن اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب و انا بن فاطمه الزهراء و ابن محمد المصطفي.

آيا در مثل من شك مي كنيد و بر پدر من تهمت مي زنيد و مرا بر قيافه شناسان عرضه مي داريد به خدا قسم كه من از تمامي آنها داناترم....

حضرت رضا عليه السلام پس از آن فرمود:

الحمد الله الذي جعل في و في ابني محمدا سوه برسول الله و ابنه ابراهيم.



[ صفحه 65]