بازگشت

حيله گري و بدانديشي مأمون نسبت به حضرت جواد


مأمون الرشيد اگر چه بر حسب ظاهر نسبت به حضرت رضا عليه السلام و پس از شهادت آن امام معصوم نسبت به فرزند بزرگوارش اظهار محبت و دوستي و ارادت مي كرد لكن باطنا و قلبا مانند پدر و ساير افراد خاندانش با اولاد حضرت علي عليه السلام نظر خوشي نداشت و آنچه از محبت و دوستي و احترام به جاي مي آورد سياست مملكت داري و حكومتش بود و از اينكه مردم حضرت جواد عليه السلام را قلبا دوست مي دارند و از نظر علم و زهد و تقوي و فضائل نفساني به او ارادت مي ورزند ناراضي بود و به هر وسيله اي مي خواست آن حضرت را نزد مردم كوچك نموده و مانند ساير مردم جلوه دهد از اين رو:

به طوري كه تاريخ نويسان و محدثين مي نويسند در يك شب (شب عروسي) صد نفر كنيز از زيباترين كنيزان با كليه وسائل سازندگي و نوازندگي با جامها و ظرفها به محضر امام فرستاده و دستور داد كه در خدمت آن حضرت به لهو و لعب و رقص و غيره بپردازند. اينان طبق دستور عمل كردند لكن مقام امامت بالاتر از آن است كه به گناه آلوده شود و توجه به كنيزان مه صورت و ساز و نواز آنان نمايد.

شبي ديگر مخارق آوازه خوان را فرستاد كه در محضر امام عليه السلام آوازه خواني كند شايد حضرتش را به خود مشغول گرداند.

مخارق مردي ريش دراز بود كه صدائي بسيار زيبا و گيرا داشت و موسيقي را خوب مي زد، او هر چه خواند و زد حضرت به او توجهي نكرد.



[ صفحه 29]



اخر الامر فرمود: «اتق الله يا ذالعشنون» اي ريش دراز از خداي بترس به قدرت كامله حضرت حق جل و علا و اثر نفس قدسي امام عليه السلام آلت موسيقي از دست او بيفتاد و دستش خشك شده و تا آخر عمر ديگر نتوانست آوازه خواني كند و بربط بنوازد.

مأمون و ديگران اين آثار و معجزات را از حضرت مي ديدند لكن از خواب غفلت بيدار نمي شدند خداوند متعال در قرآن مجيد مي فرمايد:

و لهم اعين لا يبصرون بها، صدق الله العلي العظيم

در كتب حديث اين جريان را مربوط به شب زفاف نوشته اند وتعداد كنيزان را 200 تن.