بازگشت

پسران حضرت جواد


موسي مبرقع

محدث قمي مي نگارد: موسي را بدين جهت موسي مبرقع گفته اند كه دائما به صورت مبارك خود برقع (بضم باء وسكون راء و فتح قاف - يعني نقاب) مي زده.

موقعي كه اين موسي مبرقع وارد شهر قم شد بزرگان اهل قم كه عرب بودند او را از شهر قم اخراج نمودند. او متوجه كاشان گرديد، همين كه وارد كاشان شد احمد بن عبد العزيز او را احترام كرد. خلعت و مركبهاي بسياري به وي بخشيد و دستور داد كه در هر سالي هزار (1000) مثقال طلا و يك اسب زين كرده بعنوان هديه به او مي دادند.

بزرگان اهل قم كه عرب بودند پس از اينكه موسي مبرقع را از قم خارج كردند از عمل خويش پشيمان شدند، لذا به حضور آن بزرگوار مشرف گرديدند و عذر خواهي نمودند و او را با احترام به قم آوردند، مورد اكرام قرار دادند، اوضاع وي در



[ صفحه 132]



قم به قدري خوب شد كه از اموال خود قريه و مزرعه هائي خريد.

پس از اين جريان بود كه خواهران موسي مبرقع كه عبارت بودند از:زينب و ام محمد و ميمونه وارد قم شدند و بعد از ايشان بريهه كه دختر موسي باشد وارد قم گرديد و كليه ي ايشان در قم از دنيا رفتند و در جوار حضرت فاطمه ي معصومه عليها السلام دفن شدند.

اين زينب همان است كه حصير و بوريائي را كه بالاي قبر حضرت معصومه بود برداشت و بر بالاي قبر آن بانوي معظمه قبه اي بنا كرد. (چنانكه ما در كتاب سرگذشت حضرت موسي ابن جعفر عليه السلام راجع به اين موضوع شرح بيشتري داده ايم)

موسي مبرقع در شب چهارشنبه كه مصادف با آخرين روز ماه ارديبهشت و مطابق با بيست و هشتم ماه ربيع الاول سنه ي (296) هجري بود در شهر قم از دنيا رحلت كرد.

امير قم كه عباس بن عمر دغنوي بود بر بدن وي نماز خواند و چنانكه در تاريخ قم مي نويسد در همان موضعي كه فعلا قبرش معروف است دفن گرديد.

سيد ضامن بن شد قم مي نويسد: موسي مبرقع در شهر قم در آن خانه اي كه به خانه ي محمد بن حسن ابي خالد اشعري كه لقبش شنبوله بود دفن شد.

اين محمد بن حسن يكي از راويان قم و از اصحاب حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام به شمار مي رفته، او وصي سعد بن سعد احوص اشعري قمي بوده.



[ صفحه 133]



موسي جد سادات رضويه است و رشته ي فرزندان وي تا به حال منقطع نگشته و نسب بسياري از سادات به او منتهي مي شود اول كسي كه از سادات رضويه در سنه ي (256) وارد قم شد همين موسي مبرقع بود.

محل قبر موسي مبرقع فعلا معروف به: محله ي موسويان است. در اين محله ي موسويان دو بقعه كه يكي از آنها كوچك و ديگري بزرگ است برقرار مي باشد. در آن بقعه ي كوچك صورت دو قبر مشاهده مي شود: يكي قبر موسي مبرقع و ديگري قبر احمد بن محمد بن احمد بن موسي است.

اول كسي كه در آن بقعه ي بزرگ كه به: چهل اختران معروف است- و در كتيبه ي آن نام شاه طهماسب در تاريخ (953) نوشته شده - دفن شد محمد بن موسي مبرقع بود.

پس از محمد بن موسي زوجه ي وي كه به نام: بريهه دختر جعفر بن امام علي النقي عليه السلام بود جنب شوهر خود دفن گرديد.

بعد از فوت بريهه برادرانش كه يحيي صوفي و ابراهيم فرزندان جعفر بودند به قم آمدند، ارث بريهه را دريافت كردند ابراهيم پس از اينكه سهم ارث خود را گرفت از شهر قم هجرت نمود. ولي يحيي صوفي در شهر قم در ميدان زكريابن آدم نزديك قبر حمزة بن موسي بن جعفر عليه السلام متوطن شد.

جنب قبر محمد بن موسي قبر گروهي از سادات علوي مشاهده مي شود كه از جمله ي آنان: زينب دختر موسي و ام محمد دختر موسي و ابوعلي و محمد بن احمد بن موسي با دختران



[ صفحه 134]



وي كه عبارت بودند از: فاطمه و بريهه، و ام سلمه و ام كلثوم و غيرهم كه عموما از فرزندان و اعقاب موسي مبرقع هستند مي باشند.

محمد بن احمد بن موسي كه او را ابوعلي و ابوجعفر مي گويند مردي بود فاضل و پرهيزگار، خوش گوي و خوب منظر فصيح و دانا و عاقل.

در كتاب تحفة الازهار مي نگارد: لقب محمد بن احمد اعرج بود، وي در شهر قم رئيس و نقيب و امير الحاج بود. نقل شده كه والي قم او را از نظر فضيلت و بزرگواري قابل مقام امامت مي دانسته. فوت وي در سوم ربيع الاول سنه ي (315) هجري اتفاق افتاد و در مقبره ي محمد بن موسي دفن شد.

دركتاب تحفة الازهار مي نويسد: موسي مبرقع داراي پنج پسر بود كه نام آنان بدين قرار است: 1- حسين 2- علي 3- احمد 4- محمد 5- جعفر.

و احمد بن موسي داراي سه پسر بود كه عبارتند از: عبدالله و محمد اعرج و جعفر.

صاحب كتاب عمدة الطالب مي نگارد: اعقاب و نسل موسي مبرقع از پسرش: احمد بن موسي است و اولاد احمد از پسرش: محمد اعرج است. و مابقي فرزندانش از احمد بود كه نقيب قم به شمار مي رفت.

اين احمد بن محمد كه او را اعرج مي گفتند سيدي بود جليل القدر، عظيم الشأن، رفيع المنزله، او مردي بود عابد محبوب القلوب مردم، با سخاوت و كريم، ولادت وي در سنه ي سيصد و يازده (311) هجري بوده و در ماه صفر



[ صفحه 135]



سنه ي سيصد و پنجاه و هشت (358) هجري از دنيا رفت، مردم قم از فوت او دچار مصيبت بزرگي شدند. همين احمد بن محمد اعرج است كه با موسي در يك مكان دفن شده اند، نه احمد بن موسي مبرقع، زيرا معلوم نيست كه او وارد قم شده باشد.

اين احمد بن محمد اعرج داراي چهار پسر و چهار دختر بود كه نام آنان عبارت است از: محمد و موسي و علي و حسن.

پسران وي پس از فوت پدر متوجه ركن الدوله كه در شهر ري بود شدند. ركن الدوله ايشان را تسلي داد و دستور داد كه از املاك آنان خراج نگيرند.

آنان از نزد ركن الدوله متوجه قم شدند و محمد از قم به جانب خراسان رفت، مردم خراسان وي را احترام كردند، او در خراسان اقامت گزيد تا آن موقعي كه كشته شد و بنا به قولي وفات يافت.

علي نيز متوجه خراسان گرديد و در طوس متوطن شد.

ولي موسي در شهر قم به كار برادر خود كه ابومحمد بود و خواهرانش پرداخت، املاك پدر خود را تصرف كرد و آنچه كه در رهن ديگران بود آزاد نمود.

موسي شخصي بود نيك سيرت و با مردم قم به طرز نيكوئي رفتار مي كرد و حقوق ايشان را كاملا رعايت مي نمود. اهل قم به همنشيني وي راغب شدند و او را رئيس خود قرار دادند. موسي در سنه ي (370) به حج مشرف گرديد، موقعي كه وارد مدينه شد عمو زادگان خود را مورد شفقت و محبت قرار داد و خلعت عطا كرد و آنان هم از وي اظهار تشكر كردند.



[ صفحه 136]



موقعي كه موسي به شهر قم مراجعت كرد مردم قم از ورود او فوق العاده خوشحال شدند، سر كوچه و محله ها را آزين بستند، صاحب بن عباد نامه اي به موسي نوشت و او را تبريك و تهنيت گفت.

اين موسي سيدي فاضل و متواضع بود، نقابت سادات شهر قم و نواحي آن به او واگذار شده بود. رسوم و آداب و اختيار سادات شهر آبه و قم و كاشان و خورزن عموما بدست وي بوده است. تعداد مردان و طفلان سادات در آن زمان سيصد و سي و يك نفر بودند، مستمري هر يك آنان در هر ماهي سي من نان و ده درهم نقره بود.

وقتي يكي از ايشان فوت مي كرد نام او را از كتاب مشاهره (يعني آن كتابي كه نام افراد گيرنده ي شهريه در آن مرقوم بود) حذف مي نمودند و نام آن كسي را كه از آنان متولد مي شد به جاي نام او مي نوشتند.

موسي داراي چند پسر بوده كه از جمله ي آنان: ابوجعفر داماد ذوالكفايتين كه ابوالفتح علي بن محمد بن حسين بن عميد است و وزير ركن الدوله ديلمي باشد بود.

يكي ديگر از فرزندان موسي: سيد ابوالفتح عبيدالله بن موسي بود كه سيدي عالم و جليل به شمار مي رفت. شيخ منتخب الدين در فهرست خود نام اين عبيدالله بن موسي را مي برد و مي گويد: وي مردي ثقه، پرهيزكار، فاضل و راوي اخبار ائمه اطهار عليهم السلام بود.

عبيدالله بن موسي داراي تصنيفاتي از قبيل: كتاب انساب



[ صفحه 137]



سادات و كتابي در حلال و حرام و كتابي درباره ي مذاهب مختلفه بود.

فرزندان موسي مبرقع غالبا در شهر ري و شهر قم بودند، از قم به قزوين، همدان، خراسان، كشمير، هندوستان و ساير بلاد منتشر گرديدند و فعلا در بلاد شيعه از بزرگترين و عزيزترين طوايف سادات و اشراف به شمار مي روند.

قاضي نور الله در كتاب مجالس المؤمنين مي نگارد، نسب شريف سادات رضويه مشهد مقدس و سادات رضويه شهر قم عموما به احمد بن محمد بن احمد بن موسي مبرقع بن امام محمد تقي عليه السلام منتهي مي شود.

سيد امير شمس الدين به سيزده واسطه به احمد كه نقيب شهر قم بود مي رسد. وي در زمان سلطنت ميرزا شاهرخ از شهر قم به مشهد مقدس آمد، ميرزا ابوطالب مشهور از فرزندان او به شمار مي رود. وي به دستور پادشاه مغفور مدتي داراي مقام حكومت هريز بود. فعلا فرزندان و برادر زادگان او در مشهد مقدس رضوي در كمال حشمت و شوكت سكونت دارند.

به احمد كه نقيب شهر قم بود منتهي مي شود سيد محسن بن محمد بن علي بن محمد بن پادشاه بن ابوالقاسم بن ميسرة ابن ابوالفضل بن بندار بن مير عيسي بن جعفر بن علي بن ابي محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن موسي مبرقع بن امام محمد تقي عليه السلام.

قاضي نور الله درباره ي او مي نگارد: وي سيدي عالي مقدار بود. پدربزرگوارش در زمان سلطان حسين ميرزا از شهر قم به مشهد مقدس رضوي انتقال يافت و در آنجا مشغول ترويج علوم



[ صفحه 138]



دين و مذهب پدران بزرگوارش عليهم السلام گرديد.

شيخ محمد بن ابي جمهور در حضور او مشرف شد و با وي محشور و مأنوس گرديد و بعضي از تصنيفات نفيسه ي خود را به نام آن سيد بزرگوار مزين كرد. در آن موقعي كه وي در مشهد مقدس بود با علماي مخالفين بحثهاي متين و اصيلي كرد و پيشبرد قابل توجهي نمود و...

نگارنده گويد: شرح حال حسين و عمران فرزندان امام جواد را در جائي نيافتم.