بازگشت

چند حديث از امام جواد


- «شريف عبدالعظيم حسني» از حضرت امام جواد عليه الصلوة و السلام درباره ي حضرت مهدي عليه الصلوة و السلام سؤال كرد. حضرت فرمودند:

«المهدي يجب ان ينتظر في غيبته و يطاع في ظهوره و هو الثالث من ولدي و ان الله يصلح امره في ليلة كما اصلح امر كليمه موسي (عليه السلام) حيث ذهب ليقتبس لاهله نارا. هو سمي رسول الله و كنيه تطوي له الارض و قيل له القائم لانه يقوم بعد موت ذكره و ارتداد النفر من القائلين بامامته و سمي المنتظر لان غيبته يطول امدها فينتظر خروجه المخلصون و ينكره المرتابون و يهلك المستعجلون.» [1] .

«در غيبت حضرت مهدي عليه الصلوة و السلام، انتظار فرج واجب است. و در ظهور اطاعت از آن حضرت واجب است. و او سومين فرزند از نسل من است. همانا پروردگار، كار او را در يك شب اصلاح مي فرمايد. همان گونه كه امر كليم خود «موسي» را اصلاح فرمود. ايشان، هم نام و هم كنيه ي حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم هستند. زمين براي وي پيچيده مي شود. و به ايشان «قائم» گفته مي شود، زيرا پس از آن كه ياد او از خاطره ها محو شد و همچنين كساني كه به امامتشان قايل بودند، مرتد شدند، قيام خواهند كرد. ايشان «منتظر» ناميده مي شوند. زيرا با غيبتي كه



[ صفحه 117]



مي كنند، امرشان طولاني مي شود، و لذا خروج و قيامشان را فقط مخلصان انتظار مي برند. و كساني كه شك دارند، انكار مي كنند و آنان كه در ظهور حضرت امام عليه الصلوة و السلام شتاب مي كنند، هلاك مي شوند.»

- علي بن مهزيار، خدمت امام عليه الصلوة و السلام نوشت: «خيران خادم، از جانب طرسوس هشت درهم به او هديه كرده است. آيا امام عليه الصلوة و السلام اجازه مي فرمايند كه او اين پول را بپذيرد؟» حضرت امام جواد عليه الصلوة و السلام در جواب، مرقوم فرمودند:

«اذا اهدي اليك دراهم او غيرها اقبلها. فان رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم لم يرد هدية علي يهودي او نصراني.»

«هرگاه درهم يا چيز ديگري به تو هديه شد بپذير. همانا حضرت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم هديه را، حتي اگر از يهودي يا نصراني بود، رد نمي فرمودند.»

حضرت امام جواد عليه الصلوة و السلام در پاسخ نامه ي علي بن مهزيار، از جمله مرقوم فرمودند:

«لقد فهمت ما ذكرت و زادني سرورا فسرك الله و انا ارجو من الكافي الدافع ان يكفيني كيد كل كايد ان شاء الله و اسأل الله ان يحفظك من بين يديك و من خلفك و في كل حالاتك و ابشر فاني ارجو ان يدفع الله عنك و اسأل الله ان يجعل لك الخيرة فيما عزم لك من الشخوص في يوم الاحد فاخر ذلك الي يوم الاثنين صبحك الله في سفرك و خلفك في اهلك و أدي عنك امانتك و سلمك بقدرته فاشخص الي منزلك صيرك الله الي خير منزل في دنياك و اخرتك.

و قد فهمت ما ذكرت من المرالقميين خلصهم الله و فرج عنهم و سررتني بما ذكرت من ذلك و لم تزل تفعله سرك الله بالجنة و رضي عنك برضائي عنك و انا ارجو من الله العفو و الرأفة و اقول حسبنا الله و نعم الوكيل.

و اما ما سألت من التحليل لما في يديك فوسع الله عليك و لمن سألت له التوسعة في اهلك و لك يا علي ما عندي اكثر من التوسعة و انا اسأل الله ان يصحبك بالتوسعة و العافية و يقدمك عليه انه سميع عليم.



[ صفحه 118]



و اما ما سألت من الدعاء فانك لست تدري كيف جعلك الله عندي و ربما سميتك باسمك و نسبك و مع كثرة عنايتي بك و محبتي لك و معرفتي بما انت اليه صائر فادام الله لك افضل ما رزقك من ذلك و بلغك بينك و انزلك الفردوس الاعلي برحمته انه سميع الدعاء حفظك الله و تولاك و دفع السوء عنك برحمته.» [2] .

«مقصودت را متوجه شدم و خوشحاليم افزون شد. پروردگار بزرگ، مسرورت كند. من از خداي كفايت كننده ي دفع كننده، اميد دارم كه از مكر هر حيله گري مرا برحذر دارد. و نيز از خداي تعالي مي خواهم كه تو را در همه حال نسبت به گذشته و آينده حفظ فرمايد. و بشارت باد تو را، كه من اميد دارم خداوند بديها را از تو دور دارد، و در مسافرت يكشنبه ات خير و مصلحت مقدر فرمايد. سفر خود را تا روز دوشنبه به تأخير انداز اميدوارم خداوند، خليفه ي تو در خانواده ات باشد و از جانب تو، امانتت را ادا فرمايد و به قدرت خويش سلامتت بدارد. به منزل خود سفر كن. انشاء الله خداي تعالي در دنيا و آخرت تو را در بهترين منزلها قرار دهد. آنچه را درباره ي اهل قم ذكر كردي، متوجه شدم. خداوند نجاتشان دهد و به آنان فرج عطا كند. مرا با گفتني هايت مسرور كردي. همواره چنين كن. اميدوارم خدا با وعده ي بهشت شادمانت كند. وبه جهت رضايت من از تو، از تو راضي و خشنود گردد. از او عفو و رأفتش را اميد دارم و جاي دارد بگويم كه: حسبنا الله و نعم الوكيل.

و اما درباره پرسشت، از حلال بودن آنچه در اختيار داري؛ اميدوارم خداوند به تو، و به آن كس از اهل خاندانت كه برايش فراخي مي طلبي، گشايش و وسعت عطا فرمايد. نزد من چيزي بيش از طلب گشايش نيست. پس برايت توسعه و عافيت آرزو مي كنم تا خداوند به بارگاه رحمتش تو را وارد فرمايد، كه همانا خداي تعالي، شنوا و داناست.

و اما، از دعاي من در حق خودت، پرسيده بودي؛ نمي داني كه خداوند تو را چگونه نزد من قرار داده است. به طوري كه با نام و نسب از تو ياد مي كنم و اين بدان علت است كه توجه و محبت من نسبت به تو فراوان است. و از آنچه در آينده برايت رخ مي دهد آگاهي دارم. اميدوارم پروردگار، بهتر و برتر از آنچه روزي توست برايت



[ صفحه 119]



مستدام فرمايد و به خانه ات برساند و تو را حفظ و سرپرستي كند و به رحمتش، هرگونه بدي را از وجودت دور فرمايد.»

- همچنين حضرت امام جواد عليه الصلوة و السلام خطاب به «علي بن مهزيار» نوشتند:

«يا علي احسن الله جزاك و اسكنك جنته و منعك من الخزي في الدنيا و الاخرة و حشرك الله معنا يا علي قد بلوتك و خبرتك في النصيحة و الطاعة و الخدمة و التوقير و القيام بما يجب عليك فلو قلت اني لم ارمثلك لرجوت ان اكون صادقا فجزاك الله جنات الفردوس نزلا فما خفي علي مقامك و لا خدمتك في الحر و البرد و في الليل و النهار فاسأل الله اذا جمع الخلايق للقيامة ان يحبوك برحمة تغتبط بها انه سميع الدعاء.» [3] .

«اي علي؛ خداوند به تو پاداش نيكو و سكونت در بهشت عطا فرمايد و از رسوايي و خواري در آن، بازت دارد و با ما محشورت كند. اي علي؛ من تو را امتحان كردم، و در خيرخواهي، و خدمت و احترام گزاردن (به اهل بيت عليهم السلام) و عمل به آنچه بر تو واجب است، آزمودم. اگر بگويم من مثل تو را نديده ام، اميدوارم راست گفته باشم. پس خداوند، باغهاي بهشت فردوس را به عنوان منزل، جايگاه تو قرار دهد. مقام و موضع تو و خدمتت در همه حال - روز و شب، و گرما و سرما - بر من پوشيده نيست. از خدا مي خواهم هنگامي كه مخلوقات را در روز قيامت، يك جا گرد مي آورد، تو را به رحمتي بپوشاند كه مايه ي رشك و غبطه ي همگان باشد. همانا پروردگار، شنونده ي دعا مي باشد.»



[ صفحه 120]



- «ابوهاشم جعفري» درباره ي آيه ي شريفه ي «لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار» از حضرت امام جواد عليه الصلوة و السلام سؤال كرد. امام فرمودند: «ان اوهام القلوب ارق من ابصار العيون و انت قد تدرك بوهمك السند و الهند و البلدان التي لم تدخلها و لا تدركها ببصرك و انه سبحانه و تعالي لا تدركه اوهام القلوب فكيف تدركه ابصار العيون.» [4] «همانا آنچه وهم و خيال ما مي تواند تصور كند، بسيار لطيفتر و دقيقتر از چيزي است كه چشمان ما مي بيند. وهم تو قادر است هند و سند و شهرهايي را كه تو در آن ها نبوده اي تصور كند، در حالي كه چشمانت از ديدن آنها عاجز است. و اما خداوند را؛ كه خيال - با اين همه قدرت و توان - نيز از درك و تصور او عاجز است، چگونه مي توان به وسيله ي اين چشمان ناتوان، ديد.»



[ صفحه 121]




پاورقي

[1] خرايج، راوندي، ص 199.، چاپ هند.

[2] رجال، كشي. ص 341.

[3] اختصاص شيخ مفيد (نسخه ي خطي) - نجاشي در كتاب الفهرست صفحه ي 177 مي نويسد: پدر «علي بن مهزيار»، مسيحي بود. خداي تعالي، با بخشيدن معرفت امامت بر «علي بن مهزيار» منت نهاد. او در كودكي فقه آموخت. وي با حضرت امام رضا و حضرت امام جواد و حضرت امام هادي عليهم الصلوة و السلام ملازم بود و وكالتشان را برعهده داشت. در نقل روايت مورد اطمينان و داراي اعتقاداتي درست بود و هيچ گونه ملامت و نكوهشي بر وي نيست. در رجال كشي، صفحه ي 340 آمده است: زماني كه خورشيد طلوع مي كرد، او به سجده مي رفت و تا وقتي كه براي هزار تن از برادران مؤمن پيش از خود دعا نمي كرد، سر برنمي داشت. در «تنقيح المقال مامقاني»، ج 2 ص 331 آمده است: نام پدرش «ابراهيم» بود اما به نام جدش «مهزيار» شهرت يافت. كتاب مذكور، استبعاد تشرف او به حضور امام عصر عليه الصلوة و السلام را رد كرده است. وي اهل «دورق» از شهرهاي خوزستان بود.

[4] توحيد، شيخ صدوق.