بازگشت

خليفه دانشمند


از آنجا كه مادر مأمون از يك خانواده كوچك و از قشر



[ صفحه 31]



پائين اجتماع بود، او هرگز فكر نمي كرد روزي بتواند به خلافت و حكومت برسد و پيوسته «كوچك زادگي» و پستي خانواده مادر، او را رنج مي داد، از اين جهت به فكر افتاد كه اين عقب ماندگي خارج از اختيار را به گونه اي جبران كند تا بتواند از برادر خود امين كه از مادري بس بزرگ و نامدار به نام «زبيده» متولد شده بود، سبقت بگيرد، از اين رو سعي كرد با فراگيري علوم و فنون، برتري خود را نسبت به برادر خود، به اثبات برساند. او در خلافت پدرش، تظاهر به پارسايي و دين داري و رفتار نيكو مي كرد و به اشاره مربي خود فضل هر كاري را كه امين در آن سستي نشان مي داد، مأمون آن را با جديت تعقيب مي كرد، بدين ترتيب مأمون در دوران جواني بر بخشي از علوم و فنون دست يافت و در اجتماع شهرت و محبوبيت به دست آورد، تا آنجا كه مي گويند: مأمون دانشمندترين فرد خاندان عباسي در عصر خود بود [1] .

و در ميان خلفاي عباسي آگاه ترين فرد، نسبت به فقه و كلام به شمار مي رفت [2] .

و به خاطر همين تعريف ها و توصيف ها است كه «فريد و جدي» مي گويد پس از خلفاي راشدين كسي با كفايت تر از مأمون نيامده است [3] .

امير مؤمنان (ع) در پيشگويي هاي غيبي خود، از روي كار



[ صفحه 32]



آمدن فرزندان عباس گزارش داده و يادآور مي شود كه هفتمين آنها دانشمندترين آنها خواهد بود [4] .


پاورقي

[1] حياة الحيوان ج 1 ص 72.

[2] فهرس ابن نديم ص 107.

[3] دائرة المعارف ج 1 ص 620.

[4] مناقب آل ابي طالب ج 2 ص 276 - سفينة البحار ج 2 ص 332.