بازگشت

معاش و معاد


پرورش الهي درباره تمام عالم ها رشد و بنيه آنهاست هم در هنگام جدا شد آن نيروي آن عالم، اين است معني «معاش و معاد» هرگاه



[ صفحه 142]



خردمندي درست انديشه نمايد، در هر ذره اي از ذره هاي جهان، خواهد دانست، معاش و معاد در همه جاي دنيا هست مانند خوراكي كه خورده مي شود. از آغاز كاشتن دانه تا به كمال ميوه كه براي خوراك مهيا مي گردد، پس از خوراك همه در بدن رفته و تبديل مي شود.



ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند

تا تو ناني به دست آري و به غفلت نخوري



در تمام چيزها معاش و معاد ثابت است و نظام زندگي هر چيزي در هر عالم وابستگي به صفت رحمانيت دارد، و حسن معاد هر چيزي در هر جهان اقتضاي صفت رحيمي است «مالك يوم الدين» خداوند روز جزا در بعضي از قرائت ها ملك يوم الدين آمده است، و معني آن شهريار روز جزا، بايد دانست كه مالك تمام چيزها در همه وقت در حقيقت به جز خدا نيست، چه آفريدگار همه هستي ها اوست پس مالك هم است هم چنان ملك و شهريان در حقيقت اوست:

روز رستاخيز كه روز جزا و پاداش باشد، ملك و ملك او در ديده خاص و عام به حقيقت و مجاز آشكار خواهد گشت، حكمت الهي تقاضا فرمود ديگران بهره اي از ملك و ملك دارا شوند، تا كارگاه آفرينش درست افتد ار چه آدمي شايستگي اوامر و فرمان تكليف را دارد و فطرت انساني سزاوار انجام حكم پروردگار را داراست، آدم را از بهر اين كار ساخته و پرداخته اند، هرگاه برخي از چيزها در قدرت او نباشد، در بعضي ديگر از بني نوع خود حكم اجرا نمي گردد كار زشت و زيبا از وي به چه صورت درآيد؟!

بخصوص آن كارها كه بستگي به مال و كشتن جانوران و بخشش



[ صفحه 143]



و پرداخت روزي دارند هم چنين آن كاري كه وابستگي به سياست كارگر و كارفرما دارد بدون فرمان او صورت نمي گيرد! پس بنا بر مقتضاي حكمت تكليف درين جهان ملك و ملك به آدميان بخشش فرموده اند. تا روز جزا بهانه ناتواني و نداري در ميان ندارند! برهان او در اين باره سست و بيهوده گردد!.

روز جزا هنگام پاداش كارهاي خوب و بد انسانست! در آن زمان هيچ گونه قدرت از ملك و ملك به كسي ندادند وگرنه معني پاداش پديد نخواهد آمد!

براي همين معني است كه در اين جا «يوم الدين» فرمودند.

كه به معني روز جزاست! نه روز قيامت! نه روز بعث و نشور كه نامه هاي روز قيامت است! تا اشاره اي باشد به اختصاص ملك و ملك به ذات پاك در آن روز مختص نبودن ملك و ملك به آن ذات بي مانند جز در آن روز نيز بايد دانست كه حضرت باري حمد را نخست به نام ذات بستگي فرمود!

بعد از آن سه صفت آورد، نخست صفت خداوندي، دوم صفت رحمت، سوم صفت جزا درآوردن اين سه صفت نكته دقيقي است كه در جهان هر كس ستايش و ثنا به جا آورد از سه چيز بيرون نخواهد بود! يا آن كه در گذشته پرورده خوان نعمت او بود و اكنون از وي بهره اي ندارد، و در آينده هم از وي نخواهد برد! يا آن كه اكنون از وي بهره مند است و در گذشته و آينده از او بهره اي ندارد!

آيا مي خواهد از او بهره مند گردد و اگرچه در گذشته و حال بهره اي نداشته است!!



[ صفحه 144]



اين سه حالت در دنيا و مردم جهان به تجربه مي رسد! پس آوردن اين سه صفت اشارت بدان است كه هرگاه مردم راه مروت پيشه گيرند، حمد پرودگار را با توجه به نعمت هاي گذشته بنمايند، جاي آن است كه صفت ربوبيت از نعمت هاي بي شمار گذشته او را خوانند هرگاه نظر به نعمتهاي امروز و فردا نمايند دم را غنيمت دارند، رحمن و رحيم خوانند، هرگاه دورانديش باشند، يزدان را سزاوار حمد دانند، بازگشت به سوي خدا نمايند، پس در هر صورت پروردگار شايسته حمد و ثنا است.

عطار مي فرمايد:



خدايا رحمتت درياي عام است

وز آنجا قطره ي ما را تمام است



اگر آلايش خلق گنه كار

در آن دريا فروشوئي به يك بار



نگردد تيره آن دريا زماني

دلي روشن شود كار جهاني



چه كم گردد از آن درياي رحمت

كه يك قطره كني بر خلق قسمت