بازگشت

مراتب توحيد


يكتا پرستي نزد خردمندان بر چهار درجه است، به زبان لا اله الا الله گويد. به دل عقيده نداشته باشد، اين كار دورويان است، سودي ندارد!! به زبان لا اله الا الله گويد. در دل عقيده به دين دارد، چون نادانان تقليد كند. دليلي هم دارد، اين راه خداشناسي به سلامت نزديك تر است! پائين ترين درجه يكتاپرستي به شمار مي رود!! اين راه را عليكم بدين العجايز گويند!! كار پيره زنان است!!



[ صفحه 118]



درجه سوم. روشنائي در دل پديد آيد، در آنجا نور بيند، چون همه كارها از يك ريشه مي رويد، يكي بيش نيست جز او، هيچكس ديگر را كاري نيست، ديدار نوري است، همه بنده ها و گروه ها را برگيرد، اين مرتبه توحيد عارف است چه سيماي خلق را بيند، مي داند كه همه از آفرينش پروردگار است، درجه چهارم. چندان نور دروني ظهور حق بر روندگان راه خدا آشكار گردد، همه ذرات وجود پيش ديده وي در اشراق آن روشنائي پراكنده شوند، مانند متواري شدن ذره هاي هوا در اشراق نور آفتاب.

ذره را در روشنائي خورشيد نتوان ديد، نه آنكه ذره نيست شده است، بلكه با بروز نور آفتاب، ذره را جز پراكنده گشتن نوري نيست!..

هم چنين نه آنكه مخلوق خدا گردد!! تعالي الله عن ذالك علو كبيرا!! نه آنكه بنده به حقيقت نيست شود!! نابودن ديگر است!! ناديدن ديگر!!



پيش توحيد تو نه كهنه است نه نو است

همه هيچ اند هيچ و اوست كه او است



كس بود تو ز ما جدا مانده

من وتو رفته و خدا مانده



چون جهان و جهانيان را يك آفريدگار است كه همه هستي شماها از اوست، با چهار اركان طبيعت تو را ديگر چه كار است.

عطار نيشابوري مي فرمايد:



يكي خواه و يكي دان و يكي گوي

يكي بين و يكي خوان و يكي جوي



[ صفحه 119]