بازگشت

داستان معروف كرخي


اين نوبت ديدند مردم به شيعه توجه دارند، نيرنگ اهريمني كار



[ صفحه 110]



خود را كرد، همان جور كه در زمان امام جعفر صادق (ع) بتها تراشيدند و بساطها در برابر مدارس علمي و روحاني مذهب جعفري آراستند. بعد از شهادت امام رضا (ع) به شكل ديگري دكاني به نام تصوف در مقابل جلوه هاي ولايت ساختند و گفتند كه معروف كرخي دستور ذكر خفي و رياضت را از امام دريافت نمود؟

در معتبرترين كتابهاي صوفيه ثبت است [1] كه معروف كرخي از قديمان مشايخ است، استاد سري سقطي، و پير او شيخ الاسلام گفت: كه كنيت او ابومحفوظ است، نام پدر وي فيروز، و گفتند فيروزان و گفتند معروف پسر علي كرخي زاهد [2] .

پدر وي مولا (برده) بوده، دربان علي بن موسي الرضا (ع) علوي كه در مشهد طوس آرامگاه او است [3] و گويند به دست وي مسلمان شده بود، وقتي علي بن موسي الرضا (ع) بار داده بود، از انبوهي



[ صفحه 111]



مردم، وي از پاي درآمد، در آن هنگامه هلاكت گشت، معروف از بزرگ ترين مشايخ قديم است، در سال دويست از دنيا برفت، و گور وي اكنون در بغداد است [4] محدث بزرگوار حاج شيخ عباس قمي گويد: صوفيه و عرفا را در حق وي عقيدتي فراوان و ارادتي بي پايان است، او را از مواليان «بردگان» حضرت امام هشتم دانند [5] .

نگارنده اين سطور گويد بنا به آئين طريقت همه صوفيان صفا بر فرض آنكه معروف كرخي يكي از مشايخ حضرت رضا (ع) باشد كه آن حضرت قطب وقت (به عقيده صوفيه) بوده است، چون پيش از قطب كه حضرت رضا است، معروف كرخي خرقه تهي كرده بود، بنابراين معروف حق تعيين جانشين نداشته، قطب وقت هر كه را كه مي خواست در صورت لزوم به جاي او شيخ قرار مي داد، شيخ دعوت به قطب مي كند نه قطب دعوت به شيخ. قطب است كه براي خود يك يا چند شيخ معين مي كند، به هر يك از آنان اجازه دست گيري و ارشاد مي دهد و هر وقت يكي از اين مشايخ از دنيا رفت قطب در صورتي كه مقتضي داند به جاي او كسي را شيخ خواهد كرد، بنابراين هر يك از سلسله هاي صوفيه كه به معروف كرخي منتهي شود بدون اعتبار و بدون اجازه است، آن سلسله به هيچ وجه راهي به مقام ولايت كليه الهيه نداشته و سر خود به رياضت هاي باطله خود را سرگرم كرده اند.

هر گاه اجازات سلسله شاه نعمت الله ولي را كه ضمن اشعاري كه در ديوانش ثبت است توجه كنيم معروف كرخي به دست حضرت



[ صفحه 112]



امام كاظم (ع) مسلمان شده و به اصطلاح صوفيه خرقه از آن حضرت نپوشيد و خرقه از سري سقطي پوشيده وسلسله اجازاتش به حسن بصري مي رسد كه تكليف آن هم در تاريخ روشن است [6] .

راستي معروف كجا و امام جواد كجا؟ تازه پدر معروف كرخي دربان امام رضا (ع) بود و پيش از شهادت امام وفات يافت، او كجا و مقام ولايت الهي؟ چه رسد به فرزندش معروف كرخي، عقيده شيعه اين است كه ولايت علوي قابل انتقال نيست، مقام ولايت انحصار به علي و يازده فرزندش يكي پس از ديگري دارد، نام و مشخصات و چگونگي هر يك از ايشان ثبت است. در خبر است كه هر يك از امامان شيعه به پيروان و خاصان خود نام و مشخصات دوازده امام را فرمودند و سپردند كه مبادا شيعيان از حريم ولايت دور شوند و از روشنائي به تاريكي گرايند. آيا اين ناجوانمردي نيست كه: امام زاده، آقا زاده، معصوم و معصوم زاده يعني امام جواد را كنار گذارند و به جاي او يك گمنام و دربان زاده را نماينده خدا و مردم و ولي امر پندارند، صاحب ولايت كجا يك مرد عامي ساده و پارسا كجا؟

ولايت تصرف در خلقت است: مقام الهي است نه آنكه دربارهاي پوشالي بني اميه و بني عباس و يا مزدوراني كه از طرف دشمنان اسلام مأموريت دارند كسي را مقام ولايت دهند منصوب كنند.

به قول حكماء انوار ولايت ساري و جاري در خلقت است: حافظ گويد:



جمال يار ندارد حجاب ولي

تو چشم دل بگشا تا نظر تواني كرد



[ صفحه 113]




پاورقي

[1] طبقات الصوفيه - امالي پير هرات شيخ الاسلام خواجه عبدالله انصاري هروي، به تصحيح و تعليق و تحشيه عبدالحي حبيبي - ميزان 1341 ش - از انتشارات انجمن تاريخ وزارت معارف افغانستان.

[2] به قول سمعاني منسوب است به كرخ يكي از روستاهاي عراق، كرخي زاهد، محدث، تاريخ وفات او دويست يا 204 «انساب 478 ب» شرح تعرف 96 - اللمع، 18 شعراني 84 -1 - قشيريه 12، ابن خلكان 136 - 2 - شذرات 365 - 1 - تاريخ بغداد 199 - 31 - مرآة الجنان 460 - 1 - سير اعلام 89 - 7 به بعد.

[3] علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابي طالب هاشمي، كنيت او ابوالحسن رضا يكي از امامان بزرگ آل علي است كه مأمون او را بسا تعظيم كردي و با او به خلافت عهد بست و در سال 203 مسموم از جهان برفت «خلاصه از تذهيب الكمال ص 135».

[4] ص 35 از كتاب طبقات صوفيه.

[5] كتاب هدية الاحباب ص 224 چاپ نجف.

[6] چنانكه گذشت خواجه عبدالله انصاري چنين چيزي را نمي فرمايد كه معروف از حضرت رضا (ع) اجازه ذكر دارد با آنكه كتاب طبقات الصوفيه از قديم ترين مآخذ صوفيه است.