بازگشت

امام هفتم - امام هشتم


بازيگران سياست نشستند و گفتند و برخاستند! نيرنگ سياست اهريمني را بار ديگر به كار بردند تا هارون الرشيد خليفه عباسي، امام موسي كاظم (امام هفتم شيعه) را به زندان افكند.

دژخيمان را مأمور كردند كه مبادا روزنه اي از جلوه هاي علوي بروز و ظهور كند، غافل از آنكه امام چه زنداني شود و چه شهادت يابد آثار ولايت وي نورافشان است، ولايت امر الهي است كه بايد تابش يابد، كدام نيروئي است كه در برابر نور خدا تاب مقاومت داشته باشد؟!

با آنكه روابط ايران با حجاز بسيار دور بود، ماه ها به درازا مي كشيد تا كارواني از خراسان به سوي مكه و مدينه رهسپار گردد با اين وصف، بعد منزل نبود. در سفر روحاني شيعيان توجهي خاص به امام خود داشتند سياست گران اموي و عباسي مسلمانان را از مقام ولايت دور داشتند و خواستند مقام معنوي ولايت را هم مانند خلافت ظاهري غضب كنند!! غافل از آنكه اسلام زنده و جاويد است و درفش اسلامي در اهتزاز، پرچمدار آن هم امام است كه از پرتو ولايت علوي فروزان است، مأمون خليفه نيرنگ باز عباسي ناچار شد كه مقام ولايت عهدي عباسيان



[ صفحه 105]



را به امام هشتم واگذار نمايد!!