بازگشت

پرتوي از ولايت


صاحبدلان گويند، ولايت علوي چه جلوه ها دارد، تنها به درك مردم با ايمان آيد. بعد از وفات پيامبر اسلام دشمنان ولايت در تاريكي دست و پا زدند، با تمام نيروي اهريمني خود خواستند شعشعه يزداني را خاموش كنند، بت ها در برابر پرتو خدا تراشيدند! ولي اشعه ي ولايت ددان را از بين برد و انوار امانت پروردگار بدرخشيد. آري: «يريدون أن يطفؤا نور الله بأفواههم والله متم نوره و لوكره الكافرون».

سوره ي التوبة 9 آيه 32

وفات رسول خدا براي مسلمانان بسيار سخت و دردناك بود، تازه مردم نادان به سوي روشنائي مي رفتند، آوازه فتوحات اسلامي دنياي آن روز را به لرزه درآورد كه ناگاه شعله فروزان الهي خاموش شد.

مردم از نزديك مي ديدند كه علي ولي خدا شبانه به در خانه مستمندان مي رفت، بدون آنكه كارش رنگ تظاهر داشته باشد، به تهي دستان ياري مي كرد، از وي سرمشق مي گرفتند و معني ولايت را درك مي كردند، توده مردم دانستند كه ولايت الهي امانت خدا و حكومت بر دل ها است، مسلمانان كمتر توانستند از مقام ولايت اميرمؤمنان علي (ع) بهره مند



[ صفحه 97]



شوند، و تعليمات و سخنان آسماني وي در گوشه و كنار نور ولايت را در دل ها بتابيد، اين امانت الهي به راستي تا روز رستاخيز نورافشان است، دريغا كه هنوز گفتگو از خلافت و امامت بسيار است، خونها در اين راه ريخته شده، و دشمنان اسلام اختلافات را در ميان جامعه اسلامي دامن زنند!

گروهي خلافت را با ولايت الهي يكسان دانسته اند با آنكه خلافت رسيدگي به امور اجتماعي و سياسي و اقتصادي مردم است. ولايت امانت يزداني است كه با دل و جان مردم با ايمان سر و كار دارد و تصرف در شئون خلقت مي كند.



ميان ماه من تا ماه گردون

تفاوت از زمين تا آسمان است [1] .



نداي ابوذر غفاري از ياران علي را خواستند خاموش كنند تا محبت اميرمؤمنان را در دل ها ننشاند! او را به شام كشيدند! ولي پرتو ولايت شوخي بردار نيست.

آري پيرمرد روشن روان و پاك نهادي كه تنها گناهش دوستي با علي (ع) بود، با سختي و فشار و آزارهاي بسيار به شام كشيده شد تا دستگاه اهريمني چشم وي را خيره نمايد و از محبت علوي دست بردارد! ولي



[ صفحه 98]



او كه از باغ ايمان بهره مند شده بود. نور ولايت در دل بيدار وي تابيد. وظيفه ايماني خود را نيكو انجام داد و بيشتر مردم آن سامان را به فضائل علي (ع) آشنا ساخت، به گواهي مورخان و محققان مردم آن ديار تشيع را از يادگارهاي پسنديده وي دارند.

پس از شهادت ابوذر ساليان دراز گذشت، بذرافشاني هاي ابوذر در سوريه و لبنان كار خود را كرد، صدها دانشمند نامي كه از افتخارات بشريت اند مانند شهيد اول، شهيد ثاني، شيخ بهائي از جبل عامل برخاستند، از همان دودماني كه نياكانشان از پرورش يافته گان ابوذر بودند، آري اينها از پرتو نيروي ولايت است.



دشمن آتش پرست بادپيما را بگو

خاك بر سر كن كه آب رفته باز آمد بجوي



پس از شهادت امام اول، خواستند نور خدا را باز هم خاموش كنند تا ديگر ايماني در دل مردم نتابد!

با تمام كارشكني هاي ناجوانمردانه و سياست بازي هاي نامردانه، مشيت الهي بود كه حسن سلوك و نرمش سياسي و اجتماعي و فردي فرزند شير خدا پرتو ولايت را در دل همه ي مسلماناني كه استعداد دركش را داشتند تابيد.

نوبت ولايت كه به سيدالشهداء رسيد يك باره خواستند وي را در كنار خانه خدا خاموش كنند.

تو گوئي فرامرز هرگز نبود! كاروان حسيني به سوي عراق خدا شتافت جان را در دست گرفته و هر چه داشتند در راه اسلام نثار كردند، نهال اسلام را با خون پاك خود آبياري و بارور ساختند، حوادث فراموش



[ صفحه 99]



نشدني مسلم بن عقيل نماينده مخصوص اولي الامر و شهادتش در كوفه، خطابه هاي آتشين شيرزن جهان اسلام در بارگاه استاندار كوفه و دربار يزيد آتشي مشتعل كرد كه ريشه ي خاندان اموي را از كوچك و بزرگ سوزانيد، آري، ميليون ها شيعه جهان دل ها را متوجه كوي شهيدان كربلا كرده است.

و با زبان دل گويند: السلام عليك يا ثار الله و ابن ثاره!

همه ساله در هلال محرم تا پايان ماه صفر نورافشانيهاي ولايت حسيني جهان شيعه را فروغي تازه بخشد، جان افسرده اجتماع شيعيان را روان تازه اي دمد.

راست است كه در شام و كوفه ديگر گوري از خاكستر معاويه و يزيد و يارانش، جز خرابه هاي زاغ نشين در آنجا اثري نيست.

ولي دل هاي ميليون ها شيعه جهان متوجه آرامگاه اسيران كربلا در خرابه هاي آن وقت شام است، همه مي دانيم كه با چه نيرنگ و پليدي آن عزيزان را به اسيري به كوفه و شام بردند. دشمنان ولايت كجايند بيايند تا از نزديك خيره گردند.



آنكه دائم هوس سوختن ما مي كرد

كاش مي آمد و از دور تماشا مي كرد



آري شيعيان جهان كه از پرورش يافتگان مدرسه ولايت هستند بامدادان و شامگاهان لعنت بر يزيد و خاندانش مي فرستند، دل افسرده خود را با نام اولياء الله شاد و خندان مي سازند، اينها از نيروهاي ولايت علوي است كه تا رستاخيز پايدار و جاودان است، مردم بي ايمان كودك شش ماهه امام سوم را كشتند تا مبادا فرزندي از دودمان علي (ع) در زمانه باقي بماند.



[ صفحه 100]




پاورقي

[1] در تفسير آيه ي «انما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكاة و هم راكعون» علماء مذهب جعفري مي فرمايند: به اصطلاح صاحب نظران (ولايت) در خدا - پيامبر - تكويني است، تفاوتي كه در خدا پيامبر امام هست مقام ولايت هم فرق مي كند، چه ولايت در ذات پروردگار است و در پيامبر و امام از پرتو فيض ذاتي ولايت اوست، مقام بزرگي نصيب شان فرمود «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس و اهل البيت و يطهركم تطهيرا». و اين «اراده» اراده تكويني است كه محال است تخلف پذير باشد.