بازگشت

عذاب وجدان


عياشي در كتاب تفسير قرآن به مناسبتي حكايت مي كند؛ زرقان دوست احمد بن داود قاضي بغداد مي گويد: روزي ابن ابي داود از دربار عباسي آمد، سخت اندوهگين و ناراحت بود! گفتم تو را چه مي شود؟ گفت از دربار مي آيم، او سخت نگران بود و به اندوهي عميق دچار بود و همي اين كلمات را به زبان مي آورد.

مرا جواد چه كار بود، بيست سال است در فشار سخت و دل تنگي و افسرده دلي دچار شدم.

هر آن در برابر چشم من مي آيد! مرا با آتش تهديد مي كند و نهيب مي زند.

اين دل مردگي و پريشاني احوال من در اثر سعايت به كشتن فرزند رسول خدا است.

از بدانديشي عالم نماهاي دربار عباسي چه فتنه ها برخاست و چه فساد و جنايتها شد، قاضي بغداد مي خواست هميشه مقام قاضي بزرگ را دارا باشد، و هرچه گفت به نام خدا و قرآن اجرا شود، راستي چه جنايتها به نام دين و سياست مي شود.



[ صفحه 70]