اشعار شيخ بهائي
در وصف زيارت حضرت امام موسي كاظم (ع) امام هفتم و حضرت امام جواد (ع) امام نهم
ألا يا قاصد الزوراء عرج
علي الغربي من تلك المغاني
و نعليك اخلعن واسجد خضوعا
اذا لا حلت لديك القبتان
فتحتما لعمرك نار موسي
و نور محمد متقارنان
آثار منتخب [1] .
در جلد 19 بحار، در بخش نيايش از حضرت جواد (ع) نقل شد: و اسئلك يا نور النهار..
ترجمه
سؤال مي كنم از تو اي روشنگر روز و شب.
[ صفحه 33]
«يعني موجوداتي كه در روز و شب اند».
و موجود كننده آسمان و زمين و پديد آورنده روشني دهنده انوار موجودات ممكنه، و نور و وجودي كه هر موجود امكاني به او موجود است».
«چون حقيقت وجود كه عين ذات مقدس حق است، نور حقيقي است كه به ذات خود ظاهر است و هر ماهيتي كه در ذات خود تاريك است. امام فرموده كه تمام ماهيات و موجودات هر چه هستند از جواهر و اعراض بطفيل آن نور، ظهور و وجود دارند، پس هر ظهور و وجودي كه هست به تابش اوست، پس وجود آفتاب كه ستاره روز است و هم چنين ماه و نور و ساير ستارگان و شب همه مظاهر وجود الهي اند.و فيه ايضا في ذلك الحرز
انمت الذي خشعت لك الاصورة
و ضلت فيك الاوهام و ضاقت دونك الاسباب
و ملاء كل شئي نورك و وجل كل شئي منسك
و هرب كل شيئي اليك و توكل شيئي عليك...
ترجمه
و نيز در همان جلد بحار، در بخش هاي حرز حضرت جواد (ع) است:
تو آن خدائي كه در روز قيامت برايت صداها آرام شود، و سرگشته و حيران شود خاطره ها «و انديشه خردمندان» برايت و «از نظر تأثير و نفوذ» در نزد تو وسايل و سبب ها به تنگي خواهد افتاد و اشراق هستي تو هر چيزي
[ صفحه 34]
را پر كرده است و همه چيز از تو ترسان است «از جهت ارتباط وجودش با تو» و هر چيزي به سويت در پناه است و پيوستگي هر چيزي به تو است.
و در همان جلد بحار، در بخشي از حرزهاي حضرت جواد (ع) است:
اين ذات مقدسي كه در عين برتري ذاتي از همه ممكن ها، فيضش شامل همه موجودات است، و در عين نزديكي با ممكنات، به اشراقات و افاضاتش در كمال برتري ذاتي است و فيض نور وجود به ذاتش است و سلطنتش بر موجودات در نهايت قدرت است و سروريش بر همه موجودات است.
في امال الصدوق «المجلس الثامن و الستون» عن عبدالعظيم بن عبدالله الحسني، قال: قلت لابي جعفر محمد بن علي الرضا عليه السلام: يابن رسول الله (ص) حدثني بحديث عن ابائك عليهم السلام، فقال: حدثني ابي عن جدي عن آبائه عليهم السلام، فقال: حدثني ابي عن جدي عن آبائه عليهم السلام قال: قال اميرالمؤمنين عليه السلام: لا يزال الناس بخير ما تفاوتوا، فاذا استو و اهلكو!
ترجمه
در امالي صدوق در «مجلس شصت و هشتم» از عبدالعظيم بن عبدالله حسني روايت شده، گفت، به حضرت جواد (ع) عرض كردم: اي پسر رسول خدا (ص) حديث كن مرا به حديثي از پدران بزرگوارت. فرمود: حديث كرد مرا پدرم از جدم از پدران بزرگوارش كه روايت نمود و فرمود: اميرمؤمنان (ع) فرمود: توده مردم هميشه در خير «و سلامت تفاوت دارند» يعني از نظر شئون زندگاني و مقدرات زيست تفاوت دارند
[ صفحه 35]
بنابراين هنگامي كه يك نواخت گردند، هلاكت شوند.
قال: قلت له زدني يابن رسول الله (ص) فقال: حدثني ابي عن جدي، عن آبائه (ع).
قال: قال اميرالمؤمنين (ع):
لو تكا شفتم ماتدا فنتهم.
ترجمه
گفت عرض كردم بيشتر بيان فرمائيد، اي پسر رسول خدا.
فرمود: خبر داد مرا پدرم از جدم از پدران «گرامش» فرمود اميرالمؤمنين (ع) فرمود:
هر گاه كشف «حجاب ها» شود يعني پرده از روي كارها برداشته شود و چشم واقع بين پيدا كنند آنگاه بدنهايشان را دفن نخواهند كرد.
قال: قلت زدني يابن رسول الله (ص) فقال حدثني ابن عن جدي، عن آبائه (ع) قال اميرالمؤمنين (ع).
انكم لن تسعوا الناس باموالكم فسعوهم بطلاقة الوجه و حسن اللقاء فاني سمعت رسول الله (ص) يقول: انكم لن تسعوا الناس باموالكم فسعوهم باخلاقكم.
ترجمه
گفتم: اي فرزند رسول خدا بيشتر بيان نمائيد، فرمود: شما هرگز قدرت آن را نداريد كه با ثروت خود، توده مردم را راضي كنيد. پس با روي خوش و برخورد خوب راضي شان سازيد، چه شنيدم كه رسول خدا مي فرمود: شما هرگز با ثروت خود نمي توانيد مردم را خوشنود سازيد،
[ صفحه 36]
پس با اخلاق خودتان مردم را راضي كنيد.
قال: فقلت له زدني يابن رسول الله فقال: حدثني ابي عن جدي، عن آبائه (ع)، قال، قال: اميرالمؤمنين (ع).
من عتب علي الزمان طالت معتبة.
ترجمه
گفت، عرض كردم اي پسر رسول خدا بيشتر بيان فرمائيد.
فرمود: خبر داد مرا پدرم از جدم از پدران «بزرگوارش» گفت: اميرالمؤمنين (ع) فرمود: كسي كه به روزگار سرزنش و نكوهش كند، سرزنش به خود او به درازا كشد.
قال: فقلت له زدني يابن رسول الله فقال: حدثني ابي عن جدي عن آبائه (ع) قال: قال اميرالمؤمنين (ع): مجالسة الاشرار تورث سوء الظن بالاخيار.
ترجمه
گفت: عرض كردم بيشتر بيان فرمائيد اي پسر رسول خدا فرمود:
خبر داد مرا پدرم از جدم از پدران «گرامش» گفت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: هم نشيني با بدان بدگماني بار آورد. «يعني به نيكان هم بدگمان گردند».
قال: فقلت له زدني يابن رسول الله قال: حدثني ابي عن جدي عن آبائه (ع) قال: قال اميرالمؤمنين عليه السلام بئس الزاد الي المعاد العدوان علي العباد.
[ صفحه 37]
ترجمه
گفت، عرض كردم بيشتر بفرمائيد اي پسر رسول خدا، فرمود: خبر داد مرا پدرم از جدم از پدران «گرامش» گفت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: دشمني بر مردم، بدترين توشه براي دنياي آخرت است.
قال: فقلت له زدني يابن رسول الله فقال: حدثني ابي عن جدي. عن آبائه (ع)
قال اميرالمؤمنين (ع):قيمة كل امرء ما يحسنه.
ترجمه
گفت، عرض كردم بيشتر بيان فرمائيد، اي فرزند رسول خدا، فرمود:
ارزش هر انساني به اندازه نيكوكاري اوست.
قال: فقتل له زدني يابن رسول الله فقال حدثني ابي عن جدي، عن آبائه (ع) قال: قال اميرالمؤمنين (ع) المرء نحبو تحت لسانه.
ترجمه
گفت، عرض كردم بيشتر بيان فرمائيد اي پسر رسول خدا، فرمود:
خبر داد مرا پدرم از جدم از پدران «گرامش» گفت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: علم و معرفت آدمي در زير زبانش پنهان است.
تا مرد سخن نگفته باشد
عيب و هنرش نهفته باشد
قال: فقلت له زدني يابن رسول الله (ص) فقال: حدثني ابي عن جدي عن آبائه (ع)، قال: قال اميرالمؤمنين (ع):
[ صفحه 38]
ماهلك امرء عرف قدره.
ترجمه: گفت، عرض كردم اي فرزند رسول خدا بيشتر بيان فرمائيد. فرمود: خبر داد مرا پدرم از جدم از پدران «گرامش» گفت اميرالمؤمنين فرمود: آدمي كه ارزش و شخصيت خود را شناخت به هلاكت نرسد.
قال: فقلت له زدني يابن رسول الله (ص) فقال: حدثني ابي عن جدي، عن آبائه (ع) قال: قال اميرالمؤمنين (ع):
التدبير قبل العمل يؤمنك، من الندم.
ترجمه: گفت، عرض كردم بيشتر بيان فرمائيد اي فرزند رسول خدا، فرمود خبر داد مرا پدرم از جدم از پدران «گرامش» گفت اميرالمؤمنين (ع) فرمود:
تدبير «و عاقبت و دورانديشي» پيش از كار آدمي را از پشيماني محفوظ دارد.
قال: فقلت له زدني يابن رسول الله (ص) فقال: حدثني ابي عن جدي، عن آبائه (ع) قال: قال اميرالمؤمنين (ع) من وثق الزمان سرع.
ترجمه: گفت، عرض كردم اي فرزند رسول خدا بيشتر بيان فرمائيد: فرمود: خبر داد مرا از پدرم از جدم از پدران «گرامش» گفت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: آدمي كه به روزگار و گردش شبانه روز فلك تكيه كند، زود به زمين خواهد خورد.
قال فقلت له زدني يابن رسول الله (ص) فقال: حدثني ابي عن جدي، عن آبائه قال: قال اميرالمؤمنين خاطر بنفسه من استغني برأيه.
ترجمه: گفت، عرض كردم اي فرزند رسول خدا بيشتر بيان
[ صفحه 39]
فرمائيد. فرمود: خبر داد مرا پدرم از جدم از پدران «گرامش» گفت: اميرالمؤمنين (ع) فرمود: كسي كه رأي و انديشه خود را كافي داند يعني در مقام مشورت خود را نيازمند به ديگران نداند، نفس خويش را به خطر اندازد.
قال: فقلت له زدني يابن رسول الله (ص) فقال: حدثني ابي عن جدي، عن آبائه (ع) قال: قال اميرالمؤمنين (ع): قلة العيال أحد اليسارين.
ترجمه: گفت، عرض كردم اي فرزند رسول خدا بيشتر بيان فرمائيد، فرمود: خبر داد مرا پدرم از جدم از پدران «گرامش» گفت اميرمؤمنان (ع) فرمود: تشكيل خانواده كوچك يكي از ساده ترين گذران زندگاني است.
قال، فقلت له زدني يابن رسول الله (ص) فقال: حدثني ابي عن جدي، عن آبائه (ع) قال: قال اميرالمؤمنين (ع) من دخله العجب، هلك.
ترجمه: گفت، عرض كردم بيشتر بيان فرمائيد اي فرزند رسول خدا، فرمود: درون هر كس كه تكبر و خودخواهي راه يافت به هلاكت رسيد.
قال: فقلت له زدني يابن رسول الله فقال: حدثني ابي عن جدي عن آبائه (ع) قال: قال اميرالمؤمنين (ع) من أيقن بالخلف جاد بالعطية.
ترجمه: گفت، عرض كردم بيشتر بيان فرمائيد اي فرزند رسول خدا، فرمود: خبر داد مرا از پدرم از جدم از پدران «گرامش» گفت: اميرالمؤمنين (ع) فرمود: كسي كه يقين داشته باشد كه خدا به او عوض خواهد داد، بخشش خواهد كرد.
[ صفحه 40]
قال: فقلت له زدني يابن رسول الله فقال: حدثني ابي عن جدي، عن آبائه (ع) قال: قال اميرالمؤمنين (ع) من رضي بالعافية عن دونه، رزق السلامة عن فوقه، قال فقلت له حسبي.
ترجمه: گفت، عرض كردم اي فرزند رسول خدا بيشتر بيان فرمائيد. فرمود: خبر داد مرا پدرم از جدم از پدران «گرامش» گفت اميرمؤمنان (ع) فرمود:
شخصي كه به زندگاني پائين تر از طبقه خود راضي شود، به طبقه بالاتر از مرتبه خود روزيش گردد.
«يعني كسي كه به تندرستي و سلامت از طبقه پست تر از خود قانع باشد با آنكه وسايل آرامش و خوشي بيشتري نسبت به طبقه پائين تر از خود دارد در اين صورت آنچه در قدرت اختيار و طبقاتي بالاتر از او هستند، خدا او را سالم نگاه مي دارد.
آنگاه عرض كردم مرا كفايت مي كند آنچه تا كنون بيان فرموديد».
پاورقي
[1] در هنگام طلبگي در نجف اشرف مجموعه آثار منتخب ائمه مذهب جعفري را در چند جلد فراهم آوردم، و اين بخش ترجمه فصلي از آن است.