بازگشت

ثقة الاسلام محمد بن ابي عمير


بغدادي، نزد شيعه و اهل سنت و جماعت مردي بزرگ و با ارزش به شمار مي رفت، پارساترين و پرهيزكارترين مردم زمان بود.

ابن ابي عمير درك خدمت امام كاظم (ع) و امام رضا (ع) و امام جواد (ع) را نمود. چهار كتاب تأليف كرد، شكنجه در راه مذهب ديد و زحمت زياد و رنج بسيار كشيد، در زمان هارون الرشيد و مأمون سالها زنداني شد، تازيانه بسيار خورد، رنج ها و آزارها براي اين بود كه مجبورش سازند منصب قضا را قبول كند. نام شيعيان علي و كارهاي شان را به خليفه عباسي گزارش دهد تا مورد شكنجه و آزار قرار گيرند، چون پيروان مذهب جعفري در آن زمان مجرمين سياسي به شمار مي رفتند ناچار بودند كه در تقيه باشند و آشكارا دوستي علي و خاندان نبوت را ابراز ندارند.

چون او شيعيان عراق را مي شناخت، از چگونگي رفتار و كردارشان آگاه بود. هنگاميكه صد تازيانه به او زدند، بي تاب گرديد، نزديك بود كه نام شيعيان را به زبان آورد كه صداي محمد بن يونس بن عبدالرحمن را شنيد و گفت: يا محمد بن ابي عمير، اذكي موقفك، بين يدي الله، نام هيچيك از دوستداران علي را نگفت! بيشتر از صد هزار درهم زيان مالي به او رسيد!

مدت چهار سال در زندان ماند، خواهرش كتابهاي او را جمع كرد و در غرفه اي نهاد، باران باريده و كتابها از بين رفت! ناچار ابن ابي عمير حديث را از حفظ نقل مي كرد، يا از نسخه هائي كه مردم از روي كتابهاي او پيش از تلف شدن نوشته بودند؛ نقل حديث مي كرد. دانشمندان مذهب به سخنان او اعتماد دارند، مرسله هاي او را باصطلاح علم حديث در حكم



[ صفحه 30]



مسانيد گرفته اند، خواهرانش از راويان حديث به شمار مي آيند.

در زمان هارون الرشيد سندي بن شاهك به امر هارون او را صد و بيست چوب زد كه چرا جعفري است. آنگاه در زندان افكند. ابن ابي عمير صد و بيست و يك هزار درهم داد تا رها شد.

گويند ابن ابي عمير ثروتمند بود و در حدود پانصد هزار درهم پول داشت!.