بازگشت

مردم دنيا


كجايند آن اهل دنيا كه شيفتگان جهان شده و غوطه ور در شهوتها و جنايت ها گشته اند كجا هستند مشغول شوندگان به جمع آوري ثروت و اموال؟ آن چنان اعتقاد درستي اگر هم پيدا شود كي و كجا است؟! آنان به ياد آخرت و انديشه شدت عذاب كجايند؟!

تا چه رسد بر نداشتن ترس و بيم به اندازه اي كه در ايشان نااميدي از رحمت خدا پيدا شود آن هم به سبب نداشتن اعتقاد درستي به خدا و شدت فشار اوست چنانكه آرامش عبادت است:

از اميدي كه از ميانه روي بيرون رود!

لازمه اش اين است كه براي خدا توجه و رحمت پهناوري معتقد شود و اميدواريش به درجه اي برسد كه احتمال تخلف از آن را فراموش



[ صفحه 251]



نمايد آنگاه اميدواري به آرامش تبديل شود كه در عاشقان دنيا چنين اعتقاد درستي ديگر كجا در دل آنان جايگاهي براي ياد خدا و رحمت او باقي خواهد ماند؟! تا چه رسد به غيبت اين تا به سوي خلاف آن را فراموش كرده و تبديل به آرامش گردد بلكه آرامش ايشان هم مانند ترسشان از نبودن راستي و درستي در عقايد به خدا و رحمت و فضل و هيبت اوست!

بنابراين به سبب شكايت شان اين است كه چرا با يادآوري از اسباب ترس دل ها را ناراحت مي نمايند گرچه اشارتي هم باشد براي ايشان ناراحت كننده است!

چه درد در حقيقت براي طبيعت آدمي دردناك و ناراحت كننده است و انسان مي خواهد از رنج فرار نمايد، نفس انساني و طبيعت شيطاني مي خواهد درد ترس را از ميان بردارد تا عيش و نوش نقصي نيابد و از سرگرمي به امور دنيا باز نماند پس امر را مشتبه مي سازد ناگهان بيند كه ترسش از اندازه بيرون رفت!

چه خوب بود جوابي كه بعضي از معاصران در برابر اينگونه شكايتها مي كنند كه نترس چون كه قطعا نخواهي ترسيد!

آنچه در اينجا بيان شد براي آن مربياني است كه براي مردم پند و اندرز گويند با اسباب راستي و درستي كه در شريعت مقدس اسلام وارد شده جامعه را اميدوار سازد.

ولي آن كس كه مردم را با اسباب دورغ اميدوار مي نمايد و افترا به خدا بندد چنين اشخاصي شيطان هاي مردمند و دزدان راه سالكان راه خدا و اولياء شيطان هايند، كار را مشتبه مي سازند و مسلمانان را نيرنگ زنند و كلمات را از موردهاي خود تحريف كنند، آيات و اخبار را از پيش خود



[ صفحه 252]



تفسير مي كنند!

پناه مي بريم به خداوند بزرگ از گمراهي و گمراه كنندگان

و اميد به رحمت الهي را پايان گفتار قرار دادم و تفال نمايم كه خدا اميد را بر «ترس» در جان و دلمان زياد فرمايد

به حق محمد و آل محمد (ص)

و فدت علي الكريم بغير زاد

من الحسنات و القلب السليم

و حمل الزاد قبح كل شيئي

اذا كان الوفود علي الكريم [1] .

ربيع الاول هزار و سيصد و نود و يك هجري قمري


پاورقي

[1] اين گفتار اقتباس و ترجمه از تفسير عزيز دهلوي و آثار عالم رباني آقا ميرزا جواد ملكي تبريزي است.