بازگشت

تجسم خاطره ها


در حالي كه تمايل به گناه داشته از خدا دور مي شود و سبب گرفتاري فراهم مي شود ولي كمتر از گرفتاري و مكافات نخستين خواهد بود و بطور موقتي به اندازه غلبه تاريكي گناه بر دل نشيند اين است كه اميد عفو و بخشايش و شفاعت در آن رود آنان كه زياد به ياد خدا و روز رستاخيزاند و مواظبت بسيار در اطاعت خدا دارند از اين خطرها بدورند چون در هنگام ضعف و ميل در درون تصور مي كند آنچه را كه درگذشته زياد به آن يادآور شده بود انجام دهد و محبت و دوستيش در آن راسخ ماند براي وي مجسم مي شود و اندامش هم سرگرم به آن گردد چنانكه حكايت كنند بقالي در حال احتضار بود، كسانش تلقين شهادتين براي او مي گفتند وي مي گفت شش، پنج، چهار به هر اندازه كه تلقين كننده تلقين مي كرد كه او شهادت بگويد! وي سرگرم گفتن اين كلمات بود تا بمرد چون دوره زندگاني سرگرميش اين بوده و در دلش جاي گزين شده بود! گفته اند كه ترسناكتر از همه در هنگام مرگ خاطره و خيال بدي است كه خطور مي كند فقط همان است كه خطرها دارد و پيامبر خدا (ص) فرمود: كه آدمي كار مي كند در راه بهشت تا ميان او و بهشت چيزي باقي نمي ماند مگر به اندازه پشيزي پس پايان يابد زندگاني او به آنچه را كه بدان ها رفته بود.



[ صفحه 236]



از اين جهت است ترس عارفان وارسته و متشرع زيرا كه انسان احوال پارسايان و پرهيزكاران را در خواب هم بيند باز هم كار سخت است گرچه مواظبت و درستكاري و عبادت دخالت بسيار دارد.