بازگشت

عارفان كامل


تنها عارفان كامل اند كه خود را از بسياري تشريفات و بندهاي عمومي رها ساخته اند و در كردار و پندار و گفتار توجه به او دارند به خصوص از اندوه هاي دنيا و رياكاري در عبادت پروردگار و توجه مردم نسبت به خود در كارها و حالات خود را از اين و آن دور نگاهداشته اند روشن است هنگامي كه اين صفت ها ملكه آدمي شد آنگاه در نهادش خدا را بزرگ داند، كوچكي و شرم و فروتني و دل نبستن به اين و آن و آشنائي در حدود بينوائي به اندازه تمام و كمال و دوري از چيزي كه مرتبه اي از خودخواهي و فرعونيت براي وي به دست آيد چه هرگاه بر او آشكار گشت حقيقت خدائي او و تمام جريان عوالم او را و از بسياري از جهت ها دانست و خويشتن را در زير پرورش و توجه الهي ديد و روان خود را با تمام جهانش پراكنده در نعمت هاي او و در فيضان وجود او ديد و نگاهدارنده و روزي رسان و اصلاح و تدبير امور و رساندنش به كمال شايسته او را ديد كه به وي فيض رساند و روزي دهد و در زير سايه خود نگاه مي دارد و حمايتش مي كند و توجه مي نمايد و تمام كارهايش را درست مي كند و كارساز است و در تمام اين صفت ها و شئون ها وي را به كمال



[ صفحه 190]



مي رساند به بهترين روشي و كامل ترين خوش بختيها رساند. و اينكه براي او نعمتي را براي او بدون نعمت ديگر داخل نمي كند تا اينكه همه نعمت ها براي وي تمام مي فرمايد تا آنجا كه خونش را پاك و سيمايش را آرايش دهد و بيماري چشم را از بين مي برد و كمان ابرويش نمايد و تمام اندام وي را درست مي كند در انديشه توجه به خدا شود و خويشتن را داراي صفات پسنديده كند و دوري كند از همه زشتي ها و پليدي ها و چيزهايي كه روزي را كم كند و خوش بختي و كمال آدمي را از بين مي برد تا آنجا كه در جزئيات اندام و پندارها و ساير نيروهاي نفساني و دل و روان كه توانائي و توجه و دقت نمايد كه مبادا از توجه او دور گردد آنگاه خواهد دانست كه همه چيزش از اوست بايد شكر نعمت بجاي آورد براي بعضي از نعمت ها كه به وي ارزاني داشته است و سپاسگزار شود به اندازه توانائي خود نيايش پروردگار كند يا آن كه زبان درازي به او نكند و در مراسم خدائي او و حدود پروردگاريش پرخاش ننمايد زيرا حكم و فرماني از بنده مطلق از همه جهت به خداي مطلق از هر جهت نيست به جز اخلاص راست و درست و همه حدود بندگي را انجام دهد چنانكه در كتاب مصباح الشريعه گويد: روانش را آب مي كند و جانش را نثار مي كند در تقويم ما به العلم و العمل و عامل و معمول با عمل و به راستي آن صفت معاني تنزيه در توحيد است از جمله لازمه اين احوال يكتاپرستي است كه به جز او سود و زياني بلكه مؤثري در هستي نبيند و به كار بردن اين ها در اين دنياي غرور از وجود اسباب و خيال ها تأثيراتش ديده مي شود مشكل به دست آيد و بدان مقام نتوان رسيد مگر با معرفت كامل و كشف عوالم غيب و غلبه اسرار و شايد



[ صفحه 191]



مراد از امر به استقامت در آيه شريفه: واستقم كما امرت. در سوره هود و به كار بردن به اين باشد كه پيامبر خدا (ص) درباره آن فرمود: شيبتني هود: يعني سوره هود مرا پير نمود. گفته اند كه در محل اين آيه كه ذكر شد آن را پيامبر فرمود: پوشيده نماند كه در تصور پروردگار به همه اين عالم ها بعد از تجزيه و تحليل يك جزء از اجزاء آن جهان ها خردها مات مي شود!

مثلا انسان در انديشه اين است كه نسبت اين جهان محسوس به عالم جبروت چيست؟! زيرا تمام عالم جبروت يا بعضي از آن عوالم بي نهايت دارد و نسبت متناهي به غير بي نهايت روشن است، سپس در اين دنياي محسوس كه كوچكتر و تنگ تر و ناچيزترين جهان ها را فرض كنيم انديشه نمايد و به دانش هيئت و نجوم نگاه كند و در نفس خود آنها را به گفت و گو پردازد آنگاه خواهد دانست كه بزرگ است خداي محمد (ص). آنچه كه در دانش ستاره شناسي و فضا ثابت شده است از وجود افلاك و نجوم و ستارگان آنها مثلا گويند ثوابت هر يك آفتابي دارند مانند خورشيد زمين در فضا بي نهايت مي درخشند و هر كدام از آنها زميني دارند و مساحت اين خورشيد ما را گويند در حدود يك ميليون و سيصد هزار برابر زمين ما است پس اي انسان با چشم خود نگاه كن و نسبت بزرگي جهان را به فلك چهارم سنجش نما كه اين خورشيد تابان در آن فلك چگونه سير مي كند، سپس انديشه نما در فلك چهارم كه چه نسبتي با فلك پنجم دارد گويا مانند حلقه اي است كه در بياباني افتاده باشد و همين جور تا فلك هفتم و كرسي و عرش خدا سنجش نما و نسبت هر يك از اين جهان ها را با جهانهاي دور و نزديك، دقت نما كه تا چه اندازه است!؟



[ صفحه 192]



بعد از آن برگرد به همين زمين خاكي خودمان و در گسترش آن دقت نما و اندازه تن خويشتن را با همه آنها بسنج سپس همه را كنار بگذار. راستي راز تن آدمي چيست؟ آنچه در چشم داري كدام است؟! جزءها و خاصيت ها، تدبيرها و شرطهاي تندرستي را ببين چيست؟! عكس هاي تشريح از اندام، رگ ها، پوست ها، جايگاه خوراك، كثافت گاه، تدبيرهائي كه براي هر يك از آنها شده. مجاري كه براي از بين بردن كثافت ها كه در آن قرار گرفته شده تدبيرهائي كه براي به كار بردن پوستها و صافي خون شده چيست؟! ترتيب هر يك از آنها به روش خاصي به كار رفته است خوب است انديشه نما چه دردها و بيماري ها كه در چشم توليد مي شود و آنچه در خاصيت دارو و درمان است چگونه به كار برند چه دردها و بيماريهاي گوناگوني در انسان بروز مي كند كه بايد به پزشك مراجعه شود؟! يك پزشك هم در تمام عمر خود در تحصيل درمان آدمي كوش كند تازه عمر وي كفاف نمي كند چه در هر رشته از بيمارها تخصص لازم دارد، نگاه كن كه از عظمت الهي نسبت به ذره ناچيزي كه هستي چه مي بيني؟! سپس تن خود را با بدنهاي ديگران سنجش نما بعد با ساير جانوران مقايسه كن بعد با جهانهاي نباتات و جمادات اين زمين سنجش نما و... تا برسد به آخرين ذره هاي محسوس از افلاك و ستارگان و كرات آسماني و مخلوقات آنها از چرنده، پرنده، درنده، مرغان هوا، ماهيان دريا را در عوالم نفوس و ارواح مقايسه نما آنگاه در عوالم عقول دقت نما، و از حقيقت دل و جان و روان و سراسر خود بنگر و بسنج و از دل و جان بگو سبحان ربي العظيم و بحمده تا حق ادب را به پيشگاه خداي بزرگ به جاي آورده باشي و براي نزديك شدن به درگاه او شايسته گردي و فاني شوي در فناء رب اعلاي خويش گوارا باد بر تو اي



[ صفحه 193]



مسلمان پاك سرشت.