بازگشت

جبر و تفويض!؟


گفته اند كه اين آيه شريفه از دو سو جبر و تفويض را از بين مي برد به نيت عبادت بر بندگان ولي به ياري خداوندي پس خدا يار و ياور اوست و كسي جز اراده خدائي بر او توانائي ندارد بلكه موجدي براي كارهايش بعد از اراده الهي نيست هم چنانكه به اقتضاي ذاتش خالق اراده او هم هست.

پس جبر نيست براي اينكه كار به اراده اوست و تفويض هم نيست براي اينكه اراده اش موجود با اراده خداوندي است خلاصه آنكه او اراده كرد كه چيزها را با اراده و اختيار بنده اش ايجاد فرمايد پس بنده خدا از جهت مختار بودن در كارهايش مجبور به كار نيست و از جهت مجبور بودن در آزاديش كاري به وي واگذار شده است «به خدا سوگند كه در آن هم مجبور است «لا جبر و لا تفويض» درخواست ياري تمام و كامل شود مگر به داشتن دانشي چند از سوي ياري كننده و ياري شده علم به بي نوائي و بيچارگي و قدرت نداشتن بر موفقيت آمال و آرزوها و هدف هاي خود و دانا بودن به نياز ياري كننده و توانائي او به ياري كردن و توجه به او و نداشتن بخل از اجراي توجه خود و دانائي او به احوال به نيازمندي و بي نوائي وي و صلاح حال آن به آن خواسته اش، و پروردگار خود را تا اين اندازه از دانش دانست و فهميد آنگاه مناسب درخواست



[ صفحه 181]



ياري را دارد و در او به صورت تمام بروز مي كند و زبان حالش پيش از زبانش درخواست كمك خواهد نمود به هر اندازه اعتقاد اين صفات و چگونگي آن در روان و جان درخواست كننده تكميل گردد حال درخواست تكميل خواهد شد و چون اين احوال كامل گرديد فيوضات الهي فوران مي كند و براي ياري و درخواست او به دادش مي رسد.