بازگشت

هم نشيني با خدا


در حديث قدسي است كه: انا جليس من ذكرني: يعني من هم نشين ياد كننده خود مي باشم: ديگر اين كه بندگي عبارت است از بنده بودن در همه شئونات و حالات از عالم خود و روان و نفس و دل و اجزاي بدن از سر تا پا و در همه حركت ها و آرامشهاي خويشتن بروزات داشته باشد در حديث عنوان بصري به پاره اي از مراتبش اشاره شد. اين است كه بنده در آنچه خدا برايش مهيا كرده مالكيتي براي خود نبيند زيرا مخلوق فاقد مالكيت است و بلكه مال را از آن خدا داند به جائي كه امر كرد به كار اندازد.

براي خود تدبيري نيانديشد و همه سرگرميش صرف اوامر و نواهي الهي شود.

آنگاه آنچنان شود كه انفاق براي وي آسان مي شود و چون تدبير خويش را به مدبر خود برگذار مي كند گرفتاري هايش آسان گردد و چون به فرمان خدا سرگرم شود ديگر نگراني براي وي باقي نخواهد ماند.

هر بنده اي كه توفيق به اين سه چيز را يافت و پروردگار به وي اكرام فرمود دنيا و آنچه در آن است از پرنده و چرنده و جنس دوپا در ديده اش ارزشي ندارد، براي فخرفروشي دنيا را نخواهد خواست و از مردم عزت و احترام نمي خواهد ديگر روزگار خود را بيهوده نمي كند. حكيم سنائي مي فرمايد:



بمير اي دوست پيش از مرگ مي زندگي خواهي

كه ادريس از چنين مردن بهشتي گشت پيش از ما



اين نخستين مرتبه پرهيزكاران «متقين» است



[ صفحه 178]