بازگشت

نيايش


خداوندا شهرياران و بزرگان جايزه ها و خلعت ها به نوكرها و گماشته گان خود عطا كنند و اين بنده ناچيز سرش از زيور توجه و تمركز و مراقبه به سوي تو و درگاهت برهنه است، از جامه اخلاص كه لازمه حضور است و از پوشاك اقبال به سوي تو عريان است صفت هائي كه سزاوار حاضر شدن در پيشگاهت باشد ندارد جامه اين بنده گناهكار پاره پاره شده و در اثر غفلت آلوده گشته و از كدورت شهرت آغشته شده است! و جامه پوشاكش از هم دررفته و از لغزشش ترسناك و بي آبرو گشته است، در اين عيد سعيد براي بدي جامه اش شرمسار و خوار شده و با لباس آلوده اش در پيشگاه تو چه كند؟! با بنده اي كه زبان حالش گويد: انا لله و انا اليه راجعون چه خواهيد كرد. توئي كه اخلاق پسنديده را به بزرگان آموزي از سوي تو است نخست خلعت بخشيدن و پاداش دادن و آزاد كردن و روزي رساندن هنگامي كه اين بنده بيچاره را نخست آفريدي دانستي كه روزگارش چگونه سياه خواهد شد اين گسترش بردباريت وي را دريافت تا اينكه خلعت سلامت بر اندام و خلعت شفا از دردها به وي ارزاني فرمودي، گوشت و پوست به او پوشاندي گرامش بي اندازه نمودي در برابرت پس اين بنده بيچاره چگونه برهنه بماند؟! كيست كه وي را جامه پوشاند؟ هنگامي كه بيند با گسترش رحمت الهي بوي تنگ گرفته اند، پس اي آنكه خلعت به او پوشاندي با اينكه پايان كارش را مي دانستي از هيچ پرورشش دادي و به خوراكش



[ صفحه 175]



رساندي، با آنكه مي دانستي كه چه جسارت ها از آن تيره بخت بروز مي كند و آشنائي و معرفت به سرور خود نخواهد پيدا كرد! تن به خدمت او در دنيا نخواهد داد! رحم فرما، اينك درخواست پناهندگي مي كند، زاريش به سوي تو است مي خواهد در سايه ات پناه آورد از عدالت الهي به فضل الهي و رحماني توسل جويد! با عفو و آمرزش و امان و بهشت، جامه خلعت وي را بپوشان تا به ياد تو و شكرش از آن رحمت وجود الهي شود چه دل شكسته است شرمسار و سرافكنده و برهنه از همه چيز در برابر عرش الهي در ميان همه بندگانت در روز عيد رستاخيز ايستاده است! همه بندگانت را خلعت مرحمت فرمودي و وي را واله و سرگردان و شرمسار در عرصات محشر ول كرده اي! چون دري به جز در خانه تو نشناسد و از پرخاشت ناتوان است چگونه توانائي دوري از تو و مجازاتت خواهد داشت؟! انا لله و انا اليه راجعون