بازگشت

دكان در برابر خدا!


بدبختانه گروهي از دين سازان و شيادان مردم را گول زدند و به نام خدا و فرستاده يزدان آئين ساختند و با فلسفه لذت و دم غنيمت است، انديشه و خرد را از آدميان نادان گرفتند. آراء و عقايد سست و



[ صفحه 156]



لرزاني را به خورد مردم داده اند، دستگاهي در برابر ديانت هاي آسماني ساختند! تاريخ پر است از فرقه ها، شعبه ها، مذهب ها، مسلك ها، مرور ايام بعضي از آنها را فراموش كرد. از ميان برد و رندي از خدا بي خبر باز پيدا شد و عقايد و آراء رندان بي باك را به صورت ديگر باز زنده ساخته و سور چراغي را آغاز كرد. خر سواري را دوباره برقرار داشت مردم از همه جا بي خبر دورشان را گرفتند و طرح نوين افكندند. چه در طبيعت برخي از افراد نهفته است كه مايلند سواري دهند و پيرو باشند، نمي توانند با خرد و انديشه روزگار را بگذرانند، به عبارت روشنتر طبيعت خنثي دارند، اين خاصيت طبيعي اينان چنان بروز مي كند كه پيرو ديگري گردند، در اين صورت رندان چالاك، با استقامت و جسارت وارد ميدان اجتماع مي شوند، دعوي تازه اي آغاز مي نمايند. مردم ناراضي هم از دستگاه ديانت آتش اختلاف را دامن مي زنند.

كم كم جرگه اي فرقه سازي، آغاز مي گردد، مردمي كه طبيعت نحسي دارند غريزه خود را با پيروي از مدعيان راه راست خاموش مي سازند! حق را از باطل تميز نمي دهند، انقلاب خونريزي، اختلاف دسته بندي، سياست زمانه هم كمك به اين گونه حوادث مي نمايد!! دين تازه يي به بازار اجتماع مي آيد! كوته نظران هم كه پيروان آئين نو مي گردند!! بدون آنكه درست بدانند كه خدا كيست؟! پيامبر كدام است؟ دين از بهر چيست؟! اينجاست كه مي فرمايد: «غير المغضوب عليهم و لاالضالين» يعني نه آنان كه به خشم خدا گرفتارند، نه گمراهان!!

در طلب راه راست بايد درست دقت نمود، چه گمراهان و



[ صفحه 157]



آناني كه به خشم خدا گرفتارند راه نادرست و شيادي خود را راه پيامبران وانمود مي كنند!! از گروه بت سازان و بي خبران بايد دوري جست، دريغ از آدمي كه عمري ار سواري دهد! راه دور و درازي را بپمايد! عمر شريف را تباه سازد تا اسير رندان دغل گردد.