بازگشت

آخرين برداشت ها


بعد از تمامي آنچه تاكنون گفتيم، اينك مي توانيم حقيقت زير را بيان كنيم:

حقيقت اين است كه امام جواد (عليه السلام)، بزرگترين و مهمترين كار را انجام داد و اگر در طول زندگي پربركتش، هيچ كاري نكرده بود جز همين كه پايه هاي امامت را استوار ساخت و خط وصايت و رهبري را در اهل بيت (عليهم السلام) ادامه داد و حفظ كرد، همين بس است براي اثبات رفعت و والائي و عظمت و مجد مقام آن حضرت در طول



[ صفحه 130]



زندگي.

چرا كه مجرد وجود آن حضرت (عليه الصلاة و السلام) به عنوان زعيم و قائد و وصي و امامي كه تمامي دشمنان، از اينكه بتوانند به مقام و شخصيت او آسيبي برسانند عاجز گشتند و علي رغم خردسالي او و اينكه از هيچ كس جز پدرش كه مدتي كم و غير قابل ذكر را با او به سر برد، علم و معرفتي فرانگرفته بود، نتوانستند در بزرگترين ادعايي كه داشت (داشتن علم جامع) با او مقابله كنند...

و نيز قبول امامت و رهبري او از جانب شيعيان و ملتزم شدن آنان به وصايت و زعامت آن حضرت، در حالي كه شيعه متعهد بود به پيروي مطلق از عقل و منطق و همراهي با دليل قاطع و برهان روشن، در هر گونه شرائط و با هر پيامدي...

اين دو موضوع، از بزرگترين و قاطع ترين ادله و براهين حقانيت اين خط و سلامت اين راه و روشني اين مسير مي باشد.

و حتي مي بينيم زماني كه با آن شيوه ي عاجزانه و بزدلانه، در حالي كه امام، جز اندكي، بيش از بيست و پنج سال، عمر نداشت او را به شهادت رساندند، جانشين و وصي او، باز، يكي ديگر است كه در حدود پنج سال عمر دارد و با همان وضعيت و حالتي كه پيشتر، پدرش در برابر دشمنان ايستاد و مقهورشان نمود، در برابر آنان مي ايستد تا بر آنان چيره گردد... و به اين ترتيب در او نيز، بزرگ ترين نشانه ها و روشن ترين راه ها براي اثبات حقانيت خط و مسيري كه دشمنان خواستند نشانه هاي آن را كور كنند و راه هاي منتهي به آن را نابود سازند، نمودار گردد.

اين قضيه، يعني امامت امام جواد (عليه الصلاة و السلام) در خردسالي، از بزرگترين قضايايي بود كه زمينه را براي وقوع رويداد بزرگي كه شيعه با آن مواجه گشت، آماده ساخت و آن رويداد، امامت امام مهدي



[ صفحه 131]



(عجل الله تعالي فرجه) در سنيني كه از پنج سال تجاوز نمي كرد و سپس غيبت صغري و بعد از آن غيبت كبراي آن حضرت بود. عجل الله تعالي فرجه و سهل مخرجه و جعلنا من اعوانه و انصاره و المجاهدين و المستشهدين بين يديه، انه خير مأمول و اكرم مسؤول.

و ما معتقديم كه پيامبر بزرگ (صلي الله عليه و آله و سلم) نخست، زمينه را براي پيش آمدن چنين حالتي آماده فرموده بود، آنجا كه در بيعت رضوان با حسنين بيعت فرمود و با هيچ كودكي جز حسن و حسين بيعت نكرد - و مأمون نيز در سخني كه از او نقل كرديم بدان اشاره كرده بود - و نيز آنجا كه حسن (عليه السلام) را براي نامه ي «ثقيف» به شهادت گرفت و نيز به هنگامي كه حسن و حسين را براي مباهله ي با كفار با خود برد و در غير اين موارد نيز...

و پس از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، ماجراي شاهد آوردن فاطمه ي زهرا (سلام الله و صلواته عليها) حسن و حسين (عليهماالسلام) را (در قضيه ي مطالبه ي فدك) پيش آمد - توضيح اين قضيه را در كتاب «الحياة السياسية للامام الحسن عليه السلام» آورده ايم -.

و اين بود آخرين سخن ما پيرامون زندگاني سياسي امام تقي الجواد (عليه الصلاة و السلام)...

و از اينكه در اين زمينه تمام سخن را نگفتيم پوزش مي طلبيم... كه چنين كاري به لوازم بسيار و وقتي دراز نياز دارد... «و ما لا يدرك كله لا يترك كله...».



آب دريا را اگر نتوان كشيد

ليك قدر تشنگي بايد چشيد



و الحمدلله و الصلاة و السلام علي عباده الذين اصطفي، محمد و اله الطيبين الطاهرين.



[ صفحه 132]