بازگشت

زيد بن موسي بن جعفر


كه او را زيد النار (زيد آتش) مي گفتند براي آنكه در بصره كه قيامش را از آنجا شروع كرد، هر چيزي را كه وابسته به عباسيان بود، به آتش مي كشيد و حتي دوستداران بني عباس را نيز زنده زنده آتش مي زد. اموال بسياري از مردم را گرفت، از قتل و غارت فروگذار نكرد، پيمانهاي خود را زيرپا مي گذاشت و شايد بدين وسيله مي خواست عقيده ي خود را بر مردم تحميل كند. [1] بالاخره علي بن سعيد سردار مأمون او را دستگير كرد و نزد مأمون فرستاد. مدتي زنداني شد و سپس او را نزد حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام فرستادند و آزادش كردند. [2] و اين هم تبليغي ديگر بود كه مأمون مي خواست بيان كند كه ما همه چيز را فداي امام رضا عليه السلام مي كنيم، و آيا چنين بود؟ امام هشتم با زيد برخورد خوبي نداشتند. از ديدن او چهره درهم كشيدند و فرمودند: اي زيد آيا به خاطر اين حديث پيغمبر مغرور شده اي كه فرمود: ذريه زهرا بر آتش حرام شده اند، و اين ذريه فقط حسن و حسين هستند، تو گناه مي كني (كشتن و آتش زدن مردم) و گمان مي كني به بهشت مي روي و موسي بن جعفر عليه السلام (پدرمان) اطاعت خدا كرد و به بهشت مي رود و به خدا قسم جز با اطاعت و بندگي خدا كسي به بهشت نمي رود و تو گمان داري با معصيت موفق مي شوي؟ زيد گفت: من برادر و پسر پدر شما هستم، امام فرمودند: تو هنگامي برادر مني كه اطاعت خدا كني. در قرآن است كه چون فرزند نوح پيغمبر در حال غرق شدن بود نوح گفت: خدايا اين فرزند من و اهل من است و... خداوند در جوابش فرمود: اين اهل تو نيست، اين عمل نادرست است، به خاطر گناهكاريش از اهليت پيغمبر



[ صفحه 159]



دور شد. [3] .


پاورقي

[1] در ابتداي تحولات در شوروي در زمان استالين نيز عقايد خود را با شكنجه و زندان و تبعيد و قتل مي خواستند بر مردم تحميل كنند (ر. ك زمامداران شوروي نوشته سولژنيسين) مثل همه جاي ديگر. و بالاخره آخر و عاقبت آنها را ديديم كه به چه صورت درآمد.

[2] عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 233.

[3] الامام رضا عليه السلام، ص 177 به نقل از عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 234 - سيرة الائمة، ج 2، ص 414.