بازگشت

امام جواد در بيان پدران بزرگوارش


احاديث و روايات بسياري نص بر امامت حضرت جواد عليه السلام بيان شده كه به تعدادي از آنها اشاره مي شود: يكي از اصحاب امام هشتم عليه السلام نقل مي كند، عده اي خدمت امام نشسته بودند چون برخاستند امام فرمود: «اباجعفر را ملاقات كنيد و به او سلام دهيد و با او تجديد عهد نمائيد». [1] .

در حديث ديگري معمر بن خلاد از امام رضا عليه السلام روايت مي كند كه حضرت فرمودند: «اين ابوجعفر را به جاي خود نشانيدم و جانشين خود كردم و فرمود ما خانداني هستيم كه صغير ما از كبير ما ارث مي برند، و هيچ تفاوتي ندارند.» [2] .

در حديث ديگري مردي به نام ابن قياما واسطي گويد: خدمت حضرت علي بن موسي عليه السلام رسيدم و به او گفتم آيا دو امام در يك زمان خواهند بود؟ فرمودند: «نه، جز اينكه



[ صفحه 387]



يكي از آن دو صامت و ساكت باشند»، عرض كردم: اين شما هستيد كه بعد از شما برايتان امام صامتي نيست و در آن زمان هنوز ابوجعفر (محمدتقي) متولد نشده بود، به من فرمودند: «و الله ليجعلن الله مني ما يثبت به الحق و اهله و يمحق به الباطل و اهله»، به خدا قسم خدا براي من فرزندي قرار داده كه به وسيله ي او حق اثبات مي گردد و طرفداران حق را نگاه خواهد داشت، و باطل و طرفداران باطل را محو و نابود مي سازد، راوي گويد: پس از يك سال ابوجعفر (محمدتقي) متولد شد و گويند كه اين راوي واقفي مذهب بوده است. [3] .

صفوان بن يحيي گويد: به حضرت رضا عليه السلام عرض كردم پيش از اينها دعا مي كردم كه خدا ابوجعفر را به شما ببخشد، شما مي فرموديد، كه خدا پسري به من خواهد داد. اكنون خدا او را به شما بخشيد، چشم ما را روشن كنيد (منظور اين بود كه امامت او را اعلان كنيد) خدا روز مرگ تو را به ما ننمايد، اگر پيشامدي شد به چه كسي مراجعه شود؟ امام با دست خود اشاره به ابي جعفر كردند كه در برابرشان ايستاده بود، گفتم: فدايت شوم اين پسري سه ساله است؟ فرمودند:

«و ما يضره من ذلك فقد قام عيسي عليه السلام بالحجة و هو ابن ثلاث سنين» سن كم زياني به امامت او نمي زند، حضرت عيسي عليه السلام سه ساله بود كه قيام به پيغمبري كرد و اقامه حجت الهيه نمود. [4] .

ابن قياما، در روايتي گويد: خدمت حضرت رضا عليه السلام رسيدم، ابوجعفر متولد شده بود امام فرمودند: «قد وهب لي من يرثني و يررث من ال داود» [5] خداوند پسري به من عنايت فرمود كه وارث من خواهد بود و از آل داود نيز ارث مي برد.

در حديث ديگري حضرت رضا عليه السلام به يكي از عموهايشان به نام علي بن جعفر مي فرمايد: اي عمو آيا نشنيدي كه پدرم مي گفت كه رسول الله فرمود: «بابي ابن خيرة الاماء النوبية الطيبة يكون من ولده الطريد الشريد الموتور بابيه و جده و صاحب الغيبة فيقال



[ صفحه 388]



مات او هلك او اي واد سلك» [6] پدرم فداي پسر بهترين كنيزكان كه از نوبه است و پاك است و از فرزندان او است آواره از شهر و ديار، و دربدر تنها، مانند پدر و جدش و او نيز صاحب غيبت است كه درباره او گفته شود، مرده است، يا هلاك شده است يا اينكه در كدام سرزمين و بياباني سرگردان است، «منظور مهدي امام زمان (عج) است» عموي امام گفت: راست گفتي فدايت شوم.

در حديث ديگري ابي يحيي صنعاني گويد كه خدمت حضرت رضا عليه السلام بودم كودك او ابي جعفر نزد حضرت آمد، امام به من فرمودند: «هذا المولود الذي لم يولد مولود اعظم علي شيعتنا بركة منه» [7] اين فرزندي است كه مانند او در شيعيان ما به عظمت او متولد نشده كه تا اين حد براي آنها مبارك باشد.

يزيد بن سليط از اصحاب موسي بن جعفر عليه السلام حديث مفصلي از آن امام نقل مي كند كه حضرت از بيان رسول اكرم صلي الله عليه و آله اسامي امامان و مشخصات هر كدام را نقل فرموده و چون به آخر حديث مي رسند به يزيد مي فرمايند: تو به زودي امام رضا عليه السلام را ملاقات خواهي كرد، او را بشارت بده به فرزندي پسر كه امين و مأمون است و مبارك است و به او بگو كه از كنيزكي كه از اهل بيت ماريه ي قبطيه است (كنيز رسول خدا مادر ابراهيم پسر رسول خدا) متولد شود و اگر توانستي سلام مرا به آن زن برسان. [8] .

در حديث ديگري يحيي صنعاني نقل مي كند كه در مكه خدمت حضرت ابي الحسن الرضا عليه السلام رسيدم در حالي كه امام موزي را پوست مي كند و به دهان فرزندش اباجعفر مي گذاشت عرض كردم فدايت شوم، اين همان مولود مبارك است؟ (كه بارها درباره ي او سخن گفته شده بود) امام فرمود: «آري، اي يحيي اين همان فرزندي است كه مانند او در اسلام متولد نشده كه تا اين حد بزرگوار باشد و بركت از او شامل حال شيعيان ما بشود.» [9] .

در حديثي، معمر بن خلاد از حضرت رضا عليه السلام نقل مي كند كه امام فرمود: «هذا



[ صفحه 389]



ابوجعفر قد اجلسته مجلسي و صيرته مكاني» اين ابوجعفر را به جاي خود نشانيدم و در مكان خود جايش دادم، سپس فرمود: «انا اهل بيت يتوارث اصاغرنا عن اكابرنا القذه بالقذه» [10] ما اهل بيت كوچكهايمان از بزرگترهايمان ارث مي برند و نعل به نعل يا قدم به قدم دنبال هم هستند.

از زبان حضرت رضا عليه السلام و ديگر امامان پيش از آن حضرت تا پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله احاديث و اخباري در خصوص حضرت جواد عليه السلام بيان شده كه در كتابهاي حديث آورده شده و ما نمونه اي از آن را تقديم كرديم. در كتابهاي اصول كافي، بحارالانوار، دلائل الامامه، ارشاد مفيد و كتابهاي تاريخ ائمه، در اين مورد نيز سخن فراوان است.


پاورقي

[1] اصول كافي، ج 2، ص 138.

[2] همان.

[3] همان، ص 141 - بحارالانوار، ج 50، چاپ بيروت.

[4] بحارالانوار، ج 50، ص 18 به نقل از بصائرالدرجات، ص 138.

[5] اصول كافي، ج 2، ص 140.

[6] بحارالانوار، ج 50، ص 23 به نقل از ارشاد، ص 297 و اصول كافي، ج 1، ص 323 - ارشاد مفيد.

[7] بحارالانوار، ج 50، ص 23 به نقل از ارشاد، ص 299 و اصول كافي، ج 1، ص 322.

[8] بحارالانوار، ج 50، ص 25 به نقل از اصول كافي، ج 1، ص 215.

[9] بحارالانوار، ج 50، ص 35 به نقل از اصول كافي، ص 360.

[10] جنات الخلود، ص 34.