بازگشت

امام نهم در عرصه ي علم و دانش


يكي ديگر از كارهاي درخشان امام محمدتقي عليه السلام شركت در جدلهاي علمي و احتجاجات و بحثهاي زمان خودشان بود، حتي در آن هنگام كه حضرت كودكي نوخاسته و جواني نورس بودند در برابر عالمان زمان مي نشستند و با ايشان به مباحثه و مجادله مي پرداختند و شايد مأمون براي آنكه از امام آزمايش به عمل آورده باشد و او را مغلوب سازد، يا ديگر كسان از بني عباس كه موفقيت حضرت جواد عليه السلام براي آنان ناگوار بود، چنانچه در جاي ديگر بحثش خواهد آمد، اين جلسه ها و صحنه ها را ترتيب مي دادند، يا آنكه عالمان وابسته به حكومت كه شناختي روي ولايت امامان نداشتند، و شايد نمي دانستند كه دانش نوري است كه خداوند در دل هر كس بخواهد پرتوافكن مي نمايد، هر كسي كه لياقت داشته باشد، و چه كسي شايسته تر از امام؟ اين توجه ظاهري شخص



[ صفحه 361]



مأمون به امام جواد عليه السلام باعث نگراني خاندان عباسي شد. [1] آنها از آن مي ترسيدند كه مأمون امام را مانند حضرت رضا عليه السلام به وليعهدي خود برگزيند و عمرش كفاف ندهد تا امام را به سرنوشت پدرش دچار كند، آنگاه كار به دست امام جواد عليه السلام افتد و در حكمراني به عدالت رفتار شود و اصول اسلامي برقرار گردد و ديگر كار دزدان و نادرستان و خائنان، زار گردد، و در رأس همه ي جنايتكاران، درباريان بني عباس به محاكمه كشيده شوند، مداحان، دريوزگان، جيره خواران و آنها كه به عنوان وابستگي به دستگاه خلافت به مردم ستم مي كردند، به مكافات برسند، با توجه به اينكه امام هنوز جوان است و آگاه و دانشمند، و از هر جهت شايسته و آماده، لذا بيشتر از هر چيز به خاطر حفظ منافع خودشان به بدگويي از امام مي پرداختند، از مأمون انتقاد مي كردند، حتي سرزنش مي نمودند، اما مأمون مي دانست كه چه مي كند، منافع كسانش را در نظر داشت، او براي كارهاي دنيايي و اهداف خاصش سخت زيرك بود، او مي خواست از وجود امام جواد عليه السلام و نزديك شدن به حضرت سوءاستفاده كند، و باز هم عوام فريبي نمايد، باز هم مردم را به اشتباه اندازد و با اين كار زيربناي حكومت عباسيان را محكمتر سازد، علويان و شيعيان شورشي را خاموش گرداند، غافل از آنكه نطفه ي حضرت موسي عليه السلام در زير تخت فرعون بسته شد، فرعون چه بسيار سختگيري ها كرده بود كه مبادا موساي پيغمبر عليه السلام به دنيا آيد و خصم جان او گردد و ناجي مردم شود، ولي موسي به دنيا آمد و اراده ي خداوندي بود كه در خانه ي فرعون و در دامان او پرورش يابد و بالاخره خصم جان او شود و حكومت را از او بستاند، و تا هلاكت او و همه ي يارانش پافشاري كند و مردم را از رنج وجود او برهاند.


پاورقي

[1] تكرار برخي مطالب تاريخي به خاطر برداشتهاي مختلف از آن است.