بازگشت

وصيت امام جواد به امامت امام هادي


آغاز امامت امام هادي و تصريح امام جواد عليه السلام به آن.

قبل از آنكه امام هادي عليه السلام به امامت برسد، پدرش امام جواد عليه السلام در فرصتهاي مناسب، به امامت و جانشيني او تصريح نموده بود. از جمله هنگامي كه در سال 220 هجري قمري از مدينه به سوي بغداد رفت، يكي از



[ صفحه 168]



يارانش به نام اسماعيل بن مهران پرسيد «امام بعد از شما كيست؟» آن حضرت در پاسخ فرمود:

الامر من بعدي الي ابني علي؛ امر امامت بعد از من، به عهده ي پسرم علي (امام هادي عليه السلام) مي باشد. [1] .

هنگامي كه امام جواد عليه السلام بر اثر زهري كه معتصم عباسي به او خوراند، مسموم و بستري شد، احساس كرد در سفر آخرت قرار گرفته، لذا در مورد جانشين وصيت كرد. در اينجا نظر شما را به چگونگي آن جلب مي كنم.

«خيراني» مي گويد: پدرم كه خدمتكار خانه امام جواد عليه السلام بود مي گفت: شخصي به نام «احمد بن محمد بن عيسي» هر شب هنگام سحر به خانه امام جواد عليه السلام مي آمد تا از وضع بيماري آن حضرت باخبر گردد. اكنون ماجرا را از زبان پدر خيراني بشنويد:

بين امام جواد و من شخصي (به عنوان رسول) واسطه بود. وقتي او به خانه امام جواد عليه السلام مي آمد، احمد (نامبرده) مي رفت. روزي من با رسول خلوت كردم رسول گفت: آقايت (امام جواد) به تو سلام مي رساند و مي فرمايد من از دنيا مي روم و بعد از من، مقام امامت به پسرم علي (امام هادي) مي رسد و او همان سمتي را دارد كه من بعد از پدرم بر شما داشتم. سپس رسول رفت، با اينكه سخن من و او محرمانه بود، احمد (نامبرده) در گوشه اي پنهان شده بود، سخن ما را شنيد و گفت رسول به تو چه گفت؟

گفتم: سخن خيري گفت:

احمد به من گفت: سخن رسول را شنيدم، آن را از من پنهان مكن



[ صفحه 169]



(سپس آنچه شنيده بود بيان كرد). من به احمد گفتم: اين كه سخن محرمانه ما را شنيدي براي تو روا نبود، زيرا خداوند مي فرمايد: و لا تجسسوا: تجسس نكنيد. [2] اكنون كه شنيده اي اين گواهي را (كه امام بعد از امام جواد عليه السلام حضرت هادي عليه السلام است) پيش خود نگهدار و مكتوم بدار تا هنگامي كه به آن گواهي احتياج شد، گواهي ده.

هنگامي كه صبح شد، من («خيراني» خدمتكار خانه امام جواد) همان خبر رسول (كه امام بعد از امام جواد، حضرت هادي عليه السلام مي باشد) را در ده ورقه نوشته و مهر كردم و مخفيانه به ده نفر از بزرگان قوم دادم و به هر يك از آن ها گفتم: اگر قبل از آن كه اين ورقه را از شما مطالبه كنم، از دنيا رفتم آن را باز كنيد و مضمونش را به اطلاع مردم برسانيد.

هنگامي كه امام جواد عليه السلام از دنيا رفت، من طبق دعوت محمد بن فرح [3] به خانه او رفتم، ديدم دوستان در خانه او جلسه تشكيل داده اند، در آن جلسه، ورقه ها را از آن ده نفر (مذكور) دريافت كردم و نوشته آن ورقه ها را براي حاضران خواندم.

حاضران گفتند «خوب بود گواه ديگري نيز مي داشتي».

من گفتم: خداوند آن گواه را نيز درست كرده، آنگاه به ابوجعفر اشعري (همان احمد نامبرده) كه در آنجا حاضر بود گفتم:

آنچه از رسول امام شنيدي، اكنون گواهي بده، احمد منكر شد و به دروغ گفت: چيزي نشنيده ام، من احمد را به مباهله طلبيدم (به او گفتم: با هم دعا كنيم و از خدا بخواهيم عذابش را بر آن كس كه دروغگو است برساند) در اين



[ صفحه 170]



هنگام، همه حاضران به امامت حضرت هادي عليه السلام بعد از امام جواد عليه السلام اعتقاد يافتند.

از صقر بن دلف نيز روايت شده كه امام جواد عليه السلام در مورد حضرت هادي عليه السلام چنين مي فرمايد:

ان الامام بعدي ابني علي، امره امري، و قوله قولي، و طاعته طاعتي.

«همانا امام بعد از من، پسرم علي عليه السلام است، امر او، امر من و سخنش سخن من است و اطاعت از او اطاعت از من است». [4] .

همچنين اسماعيل بن مهران روايت مي كند: هنگامي كه امام جواد عليه السلام براي اولين بار عازم بغداد بودند، هنگام خروج از مدينه به ايشان عرض كردم: فدايت گردم، من در مورد اين سفر شما، ترسان و نگرانم، امر امامت بعد از شما از آن كيست؟

حضرت تبسمي نمود و فرمودند:

آن كه تو گمان كرده اي (شهادت) در اين سال رخ نمي دهد.

راوي مي گويد: پس از مراجعت امام از بغداد و گذشت ايامي چند، هنگامي كه معتصم عباسي مجددا امام عليه السلام را از مدينه به بغداد طلبيد، به حضورش شتافتم و عرض كردم: جانم فدايت، شما مي روي، بعد از شما شيعيان به چه كسي مراجعه نمايند؟ (امام بعد از شما كيست؟)

امام جواد عليه السلام فرمودند: در اين سفر نگراني و خطر وجود دارد.

الامر من بعدي الي ابني علي

مقام امامت بعد از من با پسرم علي (امام هادي عليه السلام) است. [5] .


پاورقي

[1] اصول كافي، ج 1، ص 323.

[2] سوره حجرات /12.

[3] از اصحاب مورد اطمينان امام رضا و امام جواد و امام هادي عليهماالسلام.

[4] كمال الدين، صدوق، ج 2، ص 50؛ نگاهي بر زندگي امام هادي عليه السلام، محمد محمدي اشتهاردي.

[5] نگاهي بر زندگي دوازده امام، علامه حلي.