بازگشت

آگاهي آن حضرت به زبان حيوانات


[117] 28 - ابن حمزه روايت كرده است:

از علي بن اسباط نقل شده كه گفت: همراه امام جواد عليه السلام، در حالي كه بر الاغي سوار بود، از كوفه بيرون رفتيم، به رمه ي گوسفندي برخورد كرديم كه ناگهان، گوسفندي از رمه جدا شد و در حالي كه بانك و فرياد (ناله) مي زد، نزد امام جواد عليه السلام آمد، حضرت به من دستور داد كه شبان را فرا بخوانم و من، چنين كردم.

امام جواد عليه السلام فرمود: اي شبان! اين گوسفند كه صاحب دو فرزند شير خوار است، از تو شكايت دارد، چه اينكه در دوشيدن شيرش، بر او ستم مي كني و چون شب هنگام به خانه صاحبش باز مي گردد، هيچ شيري در پستانش نمي يابد، اكنون دست از ظلم و ستم بر او بردار، يا از خداي متعال مي خواهم كه عمرت را كوتاه سازد.

شبان عرض كرد: البته گواهي مي دهم كه خدايي، جز خداي يكتا نيست و گواهي مي دهم كه محمد، فرستاده اوست و تو، جانشين او هستي، خواهش مي كنم بفرمائيد كه چگونه از اين راز آگاه شديد؟

امام جواد عليه السلام فرمود: ما گنجينه داران دانش و نهان و حكمت خداي متعال و جانشينان پيامبران او هستيم و بندگان محترم و گراميش مي باشيم. [1] .

[118] 29 - طبري گفته است:

از عبدالله بن سعيد نقل شده كه گفت: محمد بن علي بن عمر تنوخي اظهار داشت: امام جواد عليه السلام را ديدم، در حالي كه با گاو نري سخن مي گفت و گاو، سر خود را حركت مي داد، ناباورانه عرض كردم: چنين نيست، بلكه شما به گاو دستور مي دهيد (دستور دهيد!) كه با شما سخن بگويد؟

حضرت فرمود: (علمنا منطق الطير و أوتينا من كل شي ء) [2] «زبان پرندگان به ما، تعليم داده شده و از هر چيزي، به ما عطا گرديده است.».

سپس به گاو فرمود: بگو: خدايي جز خداي يكتا نيست و شريكي ندارد، پس گاو گفت:



[ صفحه 109]



(خدايي جز خداي يكتا نيست و شريكي ندارد.) آنگاه حضرت، دست مبارك خود را بر سر گاو كشيد. [3] .


پاورقي

[1] الثاقب في المناقب: 522 ح 455.

[2] نمل: 27 \ 16.

[3] دلائل الامامة: 400 ح 356.