بازگشت

خبر دادن آن حضرت از كالاي دو زن


[114] - 25 - و نيز گفته است:

از ابن اورمه روايت شده كه گفت: خانمي، مقداري زيور آلات و درهم و لباس، نزد من آورد و گمان كردم آنها، از خود اوست و از وي نپرسيدم كه چيزي از آنها، به ديگري تعلق دارد يا نه و آنها را همراه وجوهات شيعيان ديگر، به مدينه بردم و خدمت امام جواد عليه السلام نوشتم كه از طرف فلاني و فلاني و... و از طرف فلان زن هم اين مقدار اين مقدار كالا آورده ام؛ در توقيعي كه از حضرت دريافت كردم، آمده بود: آنچه از جانب فلاني و فلاني و از طرف آن دو زن فرستاده بودي، رسيد؛ خداي متعال از شما بپذيرد و از شما خشنود گردد و تو را در دنيا و آخرت، با ما قرار دهد.

وقتي ديدم كه حرف دو زن در ميان است، در صحت و درستي نامه ترديد نمودم و فكر كردم كه كسي غير از آن حضرت از پيش خود جعل نموده است؛ چه اينكه من مطمئن بودم كه آنچه آن خانم به من داد (همه اش)، مال خودش بود و او، فقط يك زن بود و چون (در توقيع) دو زن را نوشته ديدم، نسبت به واسطه ي نامه، بد گمان شدم؛ اما هنگامي كه به وطن بازگشتم، آن بانو پيش من آمد و گفت: آيا كالاي مرا تحويل دادي؟ گفتم: آري؛ ولي او پرسيد: و كالاي فلان زن را؟ گفتم: مگر چيزي از غير شما، در ميان آنها بود؟ گفت: آري؛ فلان مقدار، مال من و فلان مقدار، مال خواهرم فلاني بود؛ به او گفتم: آري؛ آنها را رساندم (و شك و ترديدم بر طرف شد.) [1] .



[ صفحه 107]




پاورقي

[1] الخرائج و الجرائح 1: 386 ح 15.