بازگشت

مناظره حضرت راجع به ابوبكر و عمر


[89] 6 - طبرسي گفته است

روايت شده كه مأمون، بعد از اينكه دخترش ام الفضل را به همسري امام جواد عليه السلام درآورد، در مجلسي بود كه امام جواد عليه السلام ويحيي بن اكثم و گروه ديگري، حضور داشتند؛ يحيي بن اكثم به امام جواد عليه السلام عرض كرد: اي فرزند رسول خدا! چه مي فرمائيد راجع به خبري كه مي گويد: جبرئيل بر رسول خدا نازل شد و عرض كرد: اي محمد! خداي متعال سلامت مي رساند و مي فرمايد: از ابوبكر بپرس كه آيا از من راضي است؟ من البته از او راضي و خوشنودم؟!

امام جواد عليه السلام فرمود: فضل ابو بكر را انكار نمي كنم؛ اما لازم است شنونده ي اين خبر، آن را با آنچه رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم در حجه الوداع فرمود: مقايسه كند؛ آن حضرت در آنجا فرمود: دروغ گويان بر من، زياد شده اند و بعد از من بيشتر هم خواهند شد؛ آگاه باشيد كه هر كس دروغي را به من نسبت دهد، جايگاه وي از آتش پر مي شود؛ پس هر گاه سخني از من به شما رسيد، آن را با كتاب خدا (قرآن كريم) و سنت و روش من، مقايسه كنيد؛ هر گاه با آن دو موافق بود، آن را كار بنديد و اگر مخالف كتاب خدا و سنت من بود، رها كنيد. اين خبر، موافق كتاب خدا نيست، خداي متعال مي فرمايد: (و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن أقرب اليه من حبل الوريد) [1] ما انسان را آفريديم و وسوسه هاي نفس او را مي دانيم و ما به او، از شاهرگ گردن نزديك تريم.» اينكه رضا و سخط ابوبكر بر خداي متعال پنهان است، تا جايي كه از راز درون او پرس و جو مي كند، عقلا محال است.

سپس يحيي بن اكثم گفت: همچنين روايت شده كه مثل ابوبكر و عمر در زمين، مثل جبرئيل و ميكائيل در آسمان است و امام جواد عليه السلام پاسخ داد: اين خبر نيز جاي تأمل و بررسي دارد؛ چه اينكه جبرئيل و ميكائيل، دو فرشته مقرب درگاه خداي متعال هستند؛ هرگز نافرماني خدا نكرده اند و هرگز به اندازه ي چشم بر هم زدني از اطاعت و فرمانبرداري خداي متعال جدا نشده اند، در حاليكه ابوبكر و عمر، به خداي متعال شرك ورزيدند؛ هر چند بعد از آن مسلمان



[ صفحه 90]



شدند، ولي بيشتر روزگار خود را در شرك سپري كرده اند؛ بنابراين همساني ابوبكر و عمر با جبرئيل و ميكائيل از محالات است.

يحيي گفت: و نيز روايت شده كه آن دو نفر: سرور پيران اهل بهشتند؛ نظر شما چيست؟ امام جواد عليه السلام فرمود: اين خبر نيز محال است؛ زيرا همگي اهل بهشت، جوانند و پيري در ميان آنها نيست؛ اين خبر از مجعولات بني اميه است كه با فرمايش رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم درباره ي امام حسن و امام حسين عليهما السلام كه آن دو، سيد جوانان اهل بهشتند، در تقابل و تضاد قرار مي گيرد.

يحيي گفت: همچنين روايت شده كه عمر بن خطاب چراغ بهشتيان است.

امام جواد عليه السلام فرمود: اين نيز محال است؛ چه اينكه فرشتگان مقرب درگاه الهي، آدم و محمد صلي الله عليه و اله و سلم بلكه همه ي پيامبران و رسولان در بهشتند آيا بهشت با نور ايشان روشن نمي گردد تا با نور عمر روشن شود؟!

يحيي بن اكثم گفت: و نيز روايت شده كه «سكينه» (آرامش يا صندوق عهد) با زبان عمر سخن مي گويد.

امام جواد عليه السلام فرمود منكر فضل عمر نيستم؛ ولي ابوبكر برتر از عمر بوده و او بر فراز منبر گفت: همانا مرا شيطاني است كه فريبم مي دهد؛ لذا هر گاه كج شدم، استوارم سازيد.

يحيي گفت: روايت شده كه پيامبر اكرم فرمود: اگر من به رسالت مبعوث نمي شدم، عمر مبعوث مي گشت.

امام جواد عليه السلام فرمود: كتاب خدا (قرآن) راستگوتر از اين حديث است كه مي فرمايد: (و اذا اخذنا من النبيين ميثاقهم و منك و من نوح) [2] «به خاطر آور» هنگامي را كه از پيامبران، پيمان گرفتيم و (هم چنين) از تو و نوح و...» بي گمان خداي متعال كه پيمان پيامبران را از قبل گرفته بوده است، چگونه ممكن است آن را تغيير دهد؟! (علاوه بر اين) تمام پيامبران چنان بوده اند كه به اندازه ي يك چشم بر هم زدن، به خداي متعال شرك نورزيده اند؟ چگونه ممكن است مشركي كه بيشتر عمر خود را در شرك سپري كرده، به پيامبري بر انگيخته شود؟! (مزيد بر اينها) رسول خدا فرمود: به پيامبري رسيدم، در حاليكه آدم هنوز ميان روح و جسد بود



[ صفحه 91]



(شمايل كامل انساني پيدا نكرده بود).

يحيي بن اكثم گفت: همچنين روايت شده كه پيامبر اكرم فرمود: وحي از من هيچگاه قطع نشد، جز اينكه گمان كردم به آل خطاب (عمر) نازل شده است!

امام جواد عليه السلام فرمود: اين نيز محال است، زيرا روانيست، پيامبر اكرم در نبوت خود، ترديد كند، خداي متعال مي فرمايد: (الله يصطفي من الملائكة رسلا و من الناس) [3] «خداوند از فرشتگان، رسولاني بر مي گزيند و هم چنين از مردم... پس چگونه ممكن است خداي متعال نبوت را از برگزيده ي خود، به مشركي منتقل نمايد؟!

يحيي گفت: روايت شده كه پيامبر اكرم فرمود: اگر عذاب فرود آيد، احدي جز عمر نجات پيدا نمي كند! امام جواد عليه السلام فرمود: اين هم محال است، چه اينكه خداي متعال مي فرمايد: (و ما كان الله ليعذبهم و أنت فيهم و ما كان الله معذبهم و هم يستغفرون) [4] «اي پيامبر!) تا زماني تو در ميان آنها هستي، خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد و (نيز) تا استغفار مي كنند، خدا عذابشان نمي كند.» خداي متعال بدينگونه خبر داده است كه تا وقتي رسول خدا در ميان مردم است و تا زماني كه اهل ايمان استغفار كنند، هيچكس را مجازات نخواهد نمود. [5] .



[ صفحه 92]




پاورقي

[1] ق: 50 \ 16.

[2] احزاب: 33 \ 7.

[3] حج: 22، 75.

[4] انفال: 8 \ 33.

[5] الاحتجاج 2: 477 ح 323.