بازگشت

معناي واحد و احد و معني «لا تدركه الابصار»


[2] 2 - كليني آورده است:

از ابو هاشم جعفري روايت شده كه گفت: از ابو جعفر دوم امام (جواد عليه السلام) سؤال كردم: معني واحد چيست؟ در جواب فرمود: هم آوايي همه زبانها بر يگانگي او، چنانكه خداي متعال فرمود:



[ صفحه 10]



«و اگر از آنها (مشركان) بپرسي چه كسي آنان را آفريده، قطعا مي گويند: خدا.. [1] [3] 3- صدوق روايت كرده است:

ابو هاشم جعفري گفت: از امام جواد عليه السلام پرسيدم معناي واحد چيست؟

فرمود: اجتماع تمام زبانها بر يگانگي او. [2] .

[4] 4 - طبرسي گفته است:

ابو هاشم داوود بن قاسم جعفري گفت: به ابو جعفر دوم (امام جواد عليه السلام) عرض كردم: احد در آيه شريفه «قل هو الله احد» چه معنا دارد؟ حضرت فرمود: هم آوايي همگان بر يگانگي او؛ آيا نشنيده اي كه مي فرمايد: «و هر گاه از آنان بپرسي چه كسي آسمانها و زمين را آفريده و خورشيد و ماه را مسخر كرده است؟ مي گويند: الله» [3] با اين حال بعد از او مي گويند: او شريك و مونس دارد! عرض كردم گفته خداي متعال كه: «چشمها او را نمي بيند» به چه معني است؟

فرمود: اي ابو هاشم! «تخيل دلها» دقيق تر از «ديدن چشمها» است، لذا تو گاهي «سند» و «هند» و شهرهايي را كه نرفته و نديده اي، تخيل مي كني. خداي متعال با تخيل دلها قابل درك و شناسايي نيست، چگونه چشمها او را درك خواهند كرد؟ [4] .

علامه مجلسي گفته است: در اين روايات چند احتمال وجود دارد:

اول - اين است كه امام عليه السلام معني واحد (وحدانية خداوند) را به آنچه ميان مردم مشهور است، حواله داده و لذا از معني آن صرف نظر كرده (و به استدلال بر وحدانية خداوند پرداخته) و به اذعان ذاتي و جبلي همه ي خرد ها به يگانگي ذات حق، استدلال فرموده است.

دوم - اين است كه مقصود از واحد (وحدانية خداوند)، همان معنايي است كه هر خردمندي، صرف نظر از انگيزه هاي نفساني، بدان اقرار و اعتراف دارد.

سوم - اينكه لفظ واحد، در شرع براي اين معنا وضع شده است و اجتماع و هم آوايي زبانها، در معني آن أخذ شده است.

اما آيه شريفه، به نظر مي رسد كه در مقام اقامه ي دليل بر مشركان قريش است كه خداي



[ صفحه 11]



متعال را، آفريننده همه ي موجودات مي دانستند و با اين حال، بتها را پرستش مي كردند و مي گفتند: اينها شفيعان ما در پيشگاه خدايند!

و نيز احتمال دارد، منظور آيه اين باشد كه غريزه ي موجودات، بر پذيرش يگانگي خداي متعال سرشته شده است؛ بنابراين، هر گاه به وجدان خود رجوع نمايند و بد انديشي و تعصب را كنار بگذارند، خواهند ديد كه دل و جانشان، بدان معترف است و گواه بر اين مدعا، آن است كه هر گاه دچار ترس يا خطر مي شوند و به استيصال و اضطراب مي رسند، جز به خداي متعال پناه نمي برند؛ چنانكه خداي متعال خود در جاي جاي قرآن مجيد، بدان توجه داده است؛ با اين حال، قول نخست (در مورد آيه)، درست تر به نظر مي رسد.

البته توحيد سه معني دارد:

1 - توحيد واجب الوجود (يگانه اي كه وجودش، اجتناب ناپذير است.)

2 - توحيد آفريننده ي جهان و اداره كننده (گرداننده ي) نظام آفرينش.

3 - توحيد معبود كه تنها او، سزاوار پرستش است. و مشركان قريش، مخالف معني سوم و توحيد عبادي بودند. [5] .


پاورقي

[1] زخرف: 43 \ 87.

[2] توحيد: 82.

[3] عنكبوت: 29 \ 61.

[4] احتجاج 2: 465 ح 319.

[5] بحار الانوار209:3.