بازگشت

امامت او در خردسالي


[55] 8 - كليني روايت كرده است:

از علي بن سيف با واسطه، راجع به امام جواد عليه السلام نقل شده كه گفت: به حضرت عرض كردم: شيعيان مي گويند كم سن و ساليد، حضرت فرمود: به يقين خداي متعال به داود عليه السلام وحي كرد سليمان عليه السلام را كه كودك بود و گوسفند مي چرانيد، جانشين خود قرار دهد، اما عابدان و دانشمندان بني اسرائيل نپذيرفتند، لذا خداي متعال به داود عليه السلام وحي كرد كه عصاي گويندگان [منكرين] و عصاي سليمان را در يك اتاق قرار ده و در آن را به مهر قوم مهر و موم كن و فردا روز، عصاي هر كس كه برگ و ميوه داده بود، همو پيامبر است، حضرت داود عليه السلام ماجرا را به اطلاع آنها رسانيد و آنها اظهار داشتند: راضي شديم و پذيرفتيم. [1] .

[56] 9 - او همچنين آورده است:

علي بن ابراهيم از پدرش نقل كرده كه علي بن حسام به امام جواد عليه السلام عرض كرد: اي سرور من! مردم، امامت شما را به خاطر سن و سال كمتان نمي پذيرند، فرمود: و بدينگونه،



[ صفحه 46]



سخن خداي متعال را رد مي نمايند كه به پيامبر بزرگوارش فرمود: (قل هذه سبيلي أدعوا الي الله علي بصيرة أنا و من اتبعني) [2] بگو: «اين راه من است، من و پيروانم با بصيرت كامل، همه ي مردم را به سوي خدا دعوت مي كنيم به خدا سوگند! جز علي كه تنها نه سال داشت، هيچ كس از او پيروي نكرد و من نيز نه سال دارم. [3] .

[57] 10 - و نيز روايت كرده است:

احمد بن محمد بن عيسي از پدرش محمد بن عيسي نقل كرده كه گفت: بر امام جواد عليه السلام داخل شدم و حضرت پيرامون چند مسأله، به مناظره پرداخت و سرانجام فرمود: اي ابا علي!

شك و دودلي را از خود دور كن، پدرم، غير از من كسي را نداشت. [4] .

[58] 11 - و نيز روايت نموده است:

محمد بن اسماعيل بن بزيع نقل كرده كه گفت: از امام جواد عليه السلام راجع به شئون امام پرسيدم و عرض كردم: آيا كوچكتر از هفت سال هم امام مي شود؟ فرمود: آري و كوچكتر از پنج سال نيز، سهل گفت: علي بن مهزيار در سال دويست و بيست و يك، اين روايت را برايم تعريف كرد. [5] .


پاورقي

[1] كافي 1: 383 ح 3.

[2] يوسف: 23 \ 108.

[3] الكافي 1: 384 ح 8.

[4] الكافي 1: 320 ح 3.

[5] الكافي 1: 384 ح 5.