بازگشت

استخارة


[27] 27 - علي بن اسباط از قول كسي كه امام جواد عليه السلام با او سخن گفته، روايت كرده است كه حضرت به او فرمود:

همانا من، هر گاه بخواهم در كار بزرگ و مهمي استخاره و طلب خير كنم؛ در يك نشستن (بدون هيچ فاصله اي) صد مرتبه از خداي متعال طلب خير مي كنم و چنانكه استخاره، براي خريدن گوسفند يا مانند آن باشد، در يك نشستن (بدون هيچ فاصله اي) سه مرتبه از خداي متعال طلب خير مي كنم و (الفاظي كه با آنها از خداوند طلب خير و استخاره مي كنم چنين است:) مي گويم: خدايا! من از تو كه داناي آشكار و نهاني، در خواست مي كنم اگر چنان است كه در علم تو، انجام فلان كار براي من بهتر است، آن را برايم برگزين و دسترسي به آن را، برايم آسان گردان و اگر چنان است كه مي داني برايم در دين يا دنيا يا آخرتم شر است (و به آنها ضرر مي رساند؛) پس آن را از من بگردان و بهتر از آن را، برايم جايگزين فرما و در اين كار، مرا به قضاي خود راضي و خشنود ساز، چه اينكه تو، مي داني و من، نمي دانم و تو، مي تواني و من، نمي توانم و تو، حكم مي كني و من، نه؛ همانا تو، داناي همه ي غيبها (و امور پنهاني) هستي. [1] .

[28] 28 - سيد بن طاوس نقل كرده است:

از علي بن مهزيار، روايت شده كه گفت: امام جواد عليه السلام در نامه اي، به ابراهيم بن شيبه نوشت:

خواسته ي تو را، راجع به ملكي كه به خاطر آن، مورد تعرض حاكم قرار گرفته اي و در مورد آن (از من) مشورت خواسته بودي، دانستم؛ بنابراين از خداي متعال خير و نيكي همراه با سلامتي و عافيت را صد بار بخواه (بگو استخير الله برحمته خيرة في عافية؛ يعني از خداي متعال، به رحمتش خير و نيكي توام با عافيت، درخواست مي كنم.) پس اگر بعد از آن، به دلت افتاد كه آن ملك را بفروشي، آن را بفروش و ملك ديگري را به خواست خداي متعال، جايگزين آن ساز و در ميان شمارگان استخاره، صحبت مكن تا صد مرتبه، به خواست خداي متعال كامل گردد. [2] .



[ صفحه 314]




پاورقي

[1] محاسن 2: 434 ح 12.

[2] فتح الابواب: 142.