تفسير سخن خداي متعال: «و كان تحته كنز لهما»
[25] - 9 - شيخ طوسي نقل كرده است:
از احمد بن عمر حلبي كه گفت: در مني خدمت امام رضا عليه السلام رسيدم و عرض كردم! فدايت شوم! ما، خانداني شاد، در ناز نعمت و مورد غبطه و حديث ديگران بوديم؛ اما خداي متعال همه ي آنها را، از ما گرفت تا جايي كه محتاج كساني شديم كه قبلا نيازمند ما بودند.
حضرت به من فرمود: اي احمد! چه حال خوبي داري، اي احمد بن عمر!
عرض كردم: فدايت شوم! حال و روزم را به عرضتان رساندم؛ پس حضرت به من فرمود: آيا خرسندت مي سازد كه در جايگاه يكي از اين ستمكاران باشي و دنياي تو، آكنده از طلا باشد؟
به حضرت عرض كردم: به خدا سوگند! نه، اي فرزند رسول خدا! پس حضرت خنديد؛ آنگاه فرمود: از اينجا بر مي گردي به پشت (به حال خوب) و چه كسي حال و روزش بهتر از تو خواهد بود؛ در حالي كه تو به هنري آراسته اي كه آن را با دنيايي پر از طلا و جواهر معامله نمي كني؛ آيا به تو مژده ندهم كه خداي متعال مرا، به واسطه ي تو و پدرانت مسرور ساخته است!
سپس امام جواد عليه السلام در تفسير سخن خداي متعال (و كان تحته كنز لهما) «و زير آن، گنجي از آن دو طفل يتيم نهفته بود.» [1] فرمود: كتيبه اي از طلا كه در آن نوشته بود: بنام خداوند بخشنده ي مهربان؛ خدايي، جز خداي يكتا نيست؛ محمد، رسول و فرستاده ي خداست؛ در شگفتم از كسي كه به مرگ اطمينان دارد، چگونه شادماني مي كند؟ و كسي كه دنيا و دگرگوني هايش با اهل خود را مي بيند، چگونه بدان دل مي بندد؟ و سزاوار است بر كسي كه از خداي متعال غافل است خيال نكند كه خداي متعال، در رزق و روزي اش درنگ و كندي مي كند و نيز خداي متعال را در حكم و قضايش (بر بندگان) متهم نسازد.
سپس فرمود: راضي شدي، اي احمد؟!
راوي گفت: عرض كردم: از خداي متعال و از شما اهل بيت. [2] .
[ صفحه 26]
پاورقي
[1] كهف: 18 / 82.
[2] اختيار معرفة الرجال 2: 859 ح 1116.