بازگشت

سوگند خوردن و نذر كردن


[315] 1 - شيخ طوسي آورده است:

از علي بن مهزيار اهوازي، روايت شده كه گفت: مردي خدمت امام جواد عليه السلام، نامه نوشت و ماجرايي را برايش تعريف كرد.

حضرت در جوابش نگاشت: به خدا سوگند! چنين چيزي نبوده است و من، البته در هيچ شرايطي خوش ندارم به خدا قسم بخورم ولي با اين حال اندوهگين شدم از اينكه او، چيزي كه اصلا نبوده است را، به زبان آورده است. [1] .

[316] 2 - شيخ حر عاملي نقل كرده است:

احمد بن محمد بن عيسي در كتاب نوادر خود آورده است: از امام جواد عليه السلام روايت شده كه در جواب اين سؤال كه آيا درست است كه مالكي، وقتي، سوگند ياد كرد كه مملوك خود را به تعداد معيني بزند، به همان تعداد چوب به يكديگر ببندد و مملوك خود را با آن بزند؟ فرمود: آري. [2] .

[317] 3 - شيخ طوسي گفته است:

از ابو علي بن راشد روايت شده كه گفت: به امام جواد عليه السلام عرض كردم: فدايت شوم! همانا زني از بستگان ما كه فرزندش بيمار شد، دست به دعا برداشت و گفت: خدايا! اگر فرزندم را شفا دادي، فلان كنيز در راه تو آزاد باشد؛ كنيز از اين ماجرا بي خبر است؛ بفرمائيد فدايتان گردم! كدام يك از آزاد كردن او، صرف كردن قيمتش در راههاي خير، برتر و گرامي تر است؟



[ صفحه 238]



حضرت فرمود: كاري جز آزاد كردن او، روا نيست. [3] .

[318] 4 - شيخ حر عاملي نقل كرده است:

احمد بن محمد بن عيسي در كتاب نوادر خود روايت كرده كه امام جواد عليه السلام، درباره ي مردي كه نزد حجر الاسود با خداي متعال، عهد كرده كه هرگز به كار حرامي نزديك نشود؛ وقتي برگشت بدنبال كار (حرام) خود رفت، فرمود:

يك بنده آزاد مي كند؛ يا شصت روز، روزه مي گيرد؛ يا شصت مسكين، طعام مي دهد و آنچه زير پا گذارده، به مراتب بزرگتر است و نيز از خداي متعال طلب آمرزش كرده، به سوي او باز مي گردد. [4] .



[ صفحه 239]




پاورقي

[1] تهذيب الاحكام 8: 290 ح 1072.

[2] وسائل الشيعه 16: 172 ح 2.

[3] تهذيب الاحكام 8: 228 ح 823.

[4] وسائل الشيعه 16: 206 ح 4.