بازگشت

وصيت كردن به حج


[258] 9 - كليني آورده است:

از علي بن مهزيار اهوازي روايت شده كه گفت: به امام جواد عليه السلام نامه اي نوشتم، و به او اعلام كردم كه اسحاق بن ابراهيم، ملكي را وقف كرده است تا از منافعش، حج انجام شود و مخارج كنيزش كه «ام ولد» هم بود تأمين گردد و مازاد آن به فقيران و تهيدستان، انفاق شود و نيز محمد بن ابراهيم، مرا نسبت به اموالي گواه بر خود گرفته تا آن اموال ميان برادرانمان قسمت گردد؛ اين در حالي است كه در ميان بني هاشم و سادات، شيعه ي دوازده امامي نيازمند وجود دارد؛ آيا اجازه مي فرمائيد از اين اموال، هر چند صدقه باشد، به ايشان پرداخت گردد؟

زيرا موقوفه ي اسحاق صدقه است.

حضرت در جوابم نوشت: خدا تو را رحمت كند! آنچه از وصيت اسحاق بن ابراهيم نوشته بودي، همچنين گواه گرفتن محمد بن ابراهيم، تو را بر خود، دانستم و آگاه شدم و در جريان استدعاي تو، براي پرداخت سهمي از آن اموال به سادات فقير قرار گرفتم؛ پس آن را به ايشان برسان، خدايت رحمت كند!

چه اينكه سادات، وقتي به اين درجه از ناداري برسند، از ديگران سزاوارترند و راز آنرا چنانچه برايت توضيح دهم، به خواست خدا متوجه خواهي شد. [1] .

[259] 10 - شيخ طوسي گفته است:

از محمد بن حسن روايت شده كه گفت: به امام جواد عليه السلام عرض كردم: فداي شما گردم!

ناگزيرم كه مسأله اي را از شما بپرسم.

حضرت فرمود: بپرس؛

عرض كردم: سعد بن سعد، به صورت مبهم وصيت كرده است كه: «از طرف من حج بگزاريد.» و مالي براي آن، تعيين نكرده است و ما نمي دانيم، تكليف چيست؟

حضرت فرمود: اگر مالي دارد، برايش حج انجام مي شود. [2] .



[ صفحه 197]




پاورقي

[1] كافي 7: 65 ح 30.

[2] تهذيب الاحكام 5: 408 ح 1419.